آزادی- نیازی که ازدواج را به چالش میکشد”
در زندگی مشترک این بدان معناست که از حیطه کنترل همسر خارج شویم. برخلاف نیاز به قدرت که سعی میکنیم دیگران را کنترل کنیم، در مورد آزادی مسئله دشوار در اینجاست که باید از چیزی دست بکشیم که ژن های ما به شدت از ما میخواهند رهایش نکنیم.
ماهیت ازدواج، از دست دادن بخشی از آزادی های شخصی است. این یک قانون است که افرادی که نیاز به آزادی در آنان کمتر است، زندگی مشترک شادتری نسبت به افرادی دارند که آزادی بیشتری می طلبند .تنها راه حل مشکلات مربوط به نیاز آزادی، گفتگو است. اگر طرفین نتوانند بپذیرند که هر یک به مقدار معینی آزادی نیاز دارند، زندگی شان عاری از هرگونه خرسندی و شادی خواهد شد. کم نیستند افرادی که زندگی شان به طلاق می انجامد و پس از مدت کوتاهی احساس میکنند اکنون که دیگر از بند ازدواج رها شده اند، از با هم بودن میتوانند لذت ببرند.
گفتگو درباره آزادی شاید دشوارترین گفتگوی میان زوجین باشد و باید پیش از ازدواج میزان نیاز هریک از طرفین به آزادی در نظر گرفته شود. شاید زنی بتواند از همسرش بخواهد که عشق و محبت بیشتری از خود نشان دهد و او نیز چنین کند، زیرا مرد از این کار احساس بهتری پیدا خواهد کرد,اما تشویق مرد به رها کردن آزادی اش برای دستیابی به احساس بهتر، کار بسیار مشکلی است. اگر از فردی بخواهیم بخشی از آزادی مورد نیاز خود را محدود کند، بدین معناست که از بخواهیم دردی را تحمل کند که رنج آن بیش از ارزش ازدواج نزد اوست.
تنها امید در چنین سناریویی این است که نیاز به عشق و محبت در آن فرد از نیاز به آزادی او بیشتر باشد. افرادی که شدیدا همدیگر را دوست دارند، با رضایت خاطر بخشی از آزادی هایشان را محدود می کنند و همچنین به یکدیگر آزادی میدهند و کاملا در عشقشان احساس امنیت میکنند و به راحتی فضای آزاد مورد نیاز را در اختیار همدیگر قرار می دهند.
“ازدواج بدون شکست_ویلیام گلسر و کارلین گلسر”