Symptôme
* اصطلاحی است که از علم طب به عاریت گرفته شده است و به نشان و علامتی اطلاق می شود که حاکی از نوعی کژکاری در ارگانیسم یا ضایعه ای در جسم باشد که علت آن روشن نباشد.
در روان کاوی عارضه(1) به معنای تشکلی نفسانی است که حاکی از وجود تعارضی در بطن فرد بوده و حالتی رمزی و اشاری (سمبلیک) پیدا کرده باشد.
** عارضه نشانه ی رنج و اَلم است، اما موجب پیدایش راه حلی میانه می شود و جانشینی در برابر رانش ها است. لذا عوارض نفسانی خالی از تمتع نیستند. در درجه ی اول این «مزیت» را دارند که از رو به رو شدن و مواجهه ی مستقیم با تعارضات اجتناب می کنند. در درجه ی دوم حاوی این «مزیت» هستند که فرد را معلول می سازند و بهانه ی خوبی (برای اجتناب از امور مختلف) در اختیار او می گذارند.
عوارض نفسانی از یک سو ترجمان طرد رانش هایی هستند که برای فرد غیرقابل قبول می نمایند و از سوی دیگر همچنان رابطه ی خود را با رانش های دفع شده حفظ می کنند. در مورد اخیر باید گفت کار عوارض این است که درنهایت بیماری موجب پیدایش نوعی تمتع ناآگاه شوند.
من نفسانی* بعد از به انجام رساندن دفع امیال صاحب علامت و رمزی تذکاری(2)می شود که از آن پس به عنوان نماینده ی میل دفع شده عمل خواهد کرد. این رمز فی نفسه حالت عارضه را خواهد داشت، چرا که نشان و علامتی از میل دفع شده به ضمیر ناآگاه خواهد بود.
فرمول پیدایش ناآگاه عارضه ی روانی را چنین می توان نوشت: تعارض، دفع میل و جایگزینی آن از طریق تشکل عنصری میانجی گر. این فرمول با توپیک* دوم و نظریه ی ثانوی فروید راجع به اضطراب* وضوح بیشتری پیدا می کند.
لذا عارضه را می توان به خوبی با نوعی «در رفتگی استخوانی» مقایسه کرد، بدین معنی که من نفسانی تحت تأثیر و فشارهای رانشی یا تحت آسیب های وارد شده گویی از مفصل خود جدا می شود. ولی سرانجام با عارضه ی مربوطه سازگار شده آن را به خود متعلق می سازد.
*** گستاخی فروید در این است که اصطلاحی چون عارضه را از سابقه ی عظیم پزشکی و روان پزشکی آن بیرون کشیده و آن را صورتی انسانی بخشیده است. در هر حال باید دانست که عارضه ی نفسانی عنصری از حیات رانشی آدمی و گره ای پیچیده میان تمتع و الَم است.

پی‌نوشت‌ها:

1.Symptom(به آلمانی).
2.Symbole mnésique

منبع مقاله: اسون، پل-لوران؛ (1386)، واژگان فروید، ترجمه: کرامت موللی، تهران: نشر نی، چاپ سوم