واکنش های مادر و نوزاد
نخستین روزهای تولد نوزاد، جوی مبهم و خلائی عاطفی را برای مادر به وجود می آورد که همین حالات به مرور سرچشمه مهر و محبت مادر می شود. تلاقی نگاه های مادر و کودک، در تقویت این علاقه بسیار تاثیرگذار است. غریزه مادری بلافاصله پس از تولد طفل برانگیخته نمی شود. چند روز اول پس از تولد نوزاد، مادر احساس خستگی می کند واز اینکه نتواند سلامت کودکش را حفظ کند، نگران و مضطرب است. او با این توجیه که اطرافیان مراقب فرزندش هستند، خود را تسلی می دهد. در چهارمین روز شکفتن غنچه زندگی، مادر با در آغوش گرفتن، نوازش و صحبت با او، این رابطه را مستحکم تر می کند. تحقیقات دیگری نیز در این زمینه گویای این مطلب است که رفتارهای صمیمانه مادر با فرزندش، تا چه حد در رشد شخصیت او مؤثر است. این رفتارها نسبت به توانایی مادر در تامین نیازهای کودکش تعریف می شود. بعضی از مادران با محبت و آرامش و برخی دیگر با سختگیری و جدیت، به این خواسته ها پاسخ می گویند. رفتارهای متقابل مادر و نوزاد، به اعمال پزشکان و پرستاران در هنگام وضع حمل مادر نیز بستگی دارد. تا چند سال پیش، پس از زایمان نوزاد را کنار مادر نمی گذاشتند و این ارتباط نادیده گرفته می شد که همین امر می توانست مانعی در ایجاد رابطه مطلوب باشد.

توجه داشته باشیم که نوزاد نه تمثالی از یک شخص بزرگسال است و نه یک موجود بی اهمیت؛ بلکه او نیز انسان است. روابط عاطفی پیش از برقراری ارتباط کلامی، تا مدتها مورد توجه نبود. در حالی که این روابط زمینه لازم و اصلی برای آموزش همه جانبه کودک است. در خلال همین رفتارهای ساده روزمره مانند در آغوش گرفتن، تعویض لباس ها، شیر دادن و… است که نوزاد تصویری از واقعیت و حقیقت را برای خود ترسیم کرده و تجربیاتش شکل می گیرد.
گریه و بی قراری های نوزاد
هر مادری هزاران راه و روش برای آرام کردن کودک خود می شناسد، اما نکته مهم این است که همه این رفتارها از یک دلبستگی واحد نشات می گیرد که کودک آن را به خوبی درک می کند. بدین ترتیب کودک خیلی زود بین احساسات متفاوت خود ارتباط برقرار می کند که همین رابطه باعث خلق تصویری از یک مادر آرام و مطمئن در ذهن او می شود. در طول دو ماهه اول، مادر در پاسخ به رفتارهای کودک واکنش های مختلفی نشان می دهد که این رفتارها از طرفی عکس العمل های جدیدی از کودک را در پی دارد. این روند خود به خود به کودک می آموزد که واکنش اطرافیان در برابر هر نوع از رفتارهای او چگونه است. همچنین رابطه عاطفی مادر و نوزاد در خلال این رفتارها، قدرت یادگیری کودک را تسریع می کند. در این صورت نوزاد می تواند اطلاعات و مسائل مختلفی را فرا گرفته ، به خاطر بسپارد، ویژگی های یک موضوع را در یک زمان خاص درک کند و احساسات گوناگون پدر و مادر مانند خشم، شادی، غم و… را بشناسد.
گرچه نمی توان انکار کرد که یک رابطه ویژه بین مادر و جنین در طول دوران بارداری و پس از زایمان وجود دارد، اما به این معنا نیست که محبت و علاقه به کودک، صرفا به ویژگی های بیولوژیک مادر مربوط می شود. محققان به این نتیجه رسیده اند که در خانواده هایی که پدر به اندازه مادر و یا حتی بیش از او، به امور کودک رسیدگی می کند، علاقه و وابستگی نوزاد به پدر درست مانند حالت طبیعی که نوزاد این احساس را به مادر دارد، است. حتی ممکن است همین حالت برای هر شخصی که نیازهای اساسی و احساسی او را تامین کند نیز شکل گیرد.
نوزاد در بدو تولد این آمادگی را دارد که با هر کسی ارتباط برقرار کند؛ مشروط بر این که چنین شخصی کاملا رفتارهای او را شناخته و نیازهای او را برآورده کند. به طور کلی، خوب است که بزرگترها به بهترین روشی که برای کودک خوشایند است مانند آرام و با لحن کودکانه صحبت کردن، حرکت دادن دست ها و… با او ارتباط برقرار کنند.
رشد احساسات و شخصیت
در طول شش ماهه اول زندگی، نوزاد اساسا به لطف و کمک والدین نیازمند است. پس از این دوران، در مورد آزادی عمل، استقلال و ارتباط با جهان پیرامون خود، تا حدی آگاهی کسب می کند. تا 3 سالگی، کودک همچنین رفتارهای متضادی از خود نشان می دهد. در این مرحله که بحران سه سالگی است، والدین باید با صبر و جدیت با مسائل و مشکلات مرتبط با آن برخورد کنند. در واقع نخستین مرحله دوران کودکی از بدو تولد تا سه سالگی است که زمینه ساز رشد شخصیت کودک درآینده نیز محسوب می شود.