چه کنیم که عادت نگرانی دست از سرمان بردارد…
«فرد فولر شد» هنگامی که با فارغ التحصیلان دانشگاهی صحبت می کرد از آنها پرسید: «چند نفر از شما تا بحال چوب را اره کرده اید. لطفاً دستهایتان را بالا ببرید»
بسیاری از دانشجویان دستهایشان را بالا بردند. سپس پرسید: «چند نفر از شما تا به حال خاک اره، اره کرده اید؟» هیچ دستی بالا نرفت. آقای فرد فولر گفت: «باید هم همینطور باشد. کسی نمی تواند خاک اره را اره کند، برای اینکه قبلاً اره شده است. موقعی که درباره چیزی نگران می شویدکه تمام شده است، دقیقاً انگار خاک اره را اره می کنید.»
سر خودتان را گرم کنید وسیل نگرانی را از مغزتان دور سازید. فعالیت زیاد، یکی از بهترین درمانهایی است که برای «نق زدن» اختراع شده است.
در مورد امور جزیی، جنجال راه نیاندازید. نگذارید امور پیش پا افتاده و جزیی، شادمانی شما را نابود کنند.
برای دور کردن نگرانی ها از ذهنتان از قانون میانگین استفاده کنید. از خود بپرسید: «اصلاً این همه سر و صدا برای چیست؟».
با امور غیر قابل اجتناب کنار بیائید. اگر احساس می کنید شرایطی وجود دارند که تغییر آنها، ورای قدرت شماست و یا امکان جبران هم ندارید، به خود بگوئید: «همین هست که هست، کاریش نمی شود کرد».
به نگرانی های خود دستور «ضرر بس» بدهید. واقعاً فکر کنیدکه هر چیزی چقدر ارزش نگرانی دارد و ابداً بیشتر از آن میزان برایش مایه نگذارید.