اضطراب
اضطراب ازنظر يونگ:انعکاس نظريونگ در مورد اضطراب را مى توان دردومفهوم کهن الگو (introvesion)وطبقه بندى بيماران رابه درون گرا(introvesion)وبرون گرا(extraction)مشاهده کرد,درديدگاه يونگ هرنوع اضطرابى ممکن است,به عنوان توارس از طريق کهن الگو ياصورت مسالى از پيشينيان به مارسيده باشد.زمينه هراضطرابى از طريق صورمسالى درضميرناخوداگاه ما هست,درمفهوم دوم بيماران درون گرا انهايى هستند که درزندگى برتجارب ذهنى خودمتمرکز هستند ودرجهت گيرى هاى خود ازمحتويات ذهنى وروانى خود تاسير مى پذيرند,اين افراد درمقايسه با برون گرايان به پسيکوز يا روان پريشى مستعدترهستند.برون گرايان به الگوها واقع گرايانه تمايل دارند وبه محيط خارج متمرکزوعلاقه مند هستند.بيماران نوروتيک افرادى برون گرا هستند,بنابراين ديدگاه افرادمبتلا به اختلالات اضطرابى افرادى هستند که نسبت به تغييرات ووقايع محيطى حساس هستند وشديدواکنش نشان مى دهند واين امر باتوصيف اسيب شناختى نورزها تطابق دارد.
افراد درون گرا و آرامی هم دیده ام که خصلت روان رنجوری، اضطراب و اجتناب دارند.صرف برونگرا بودن نمیتواند شاخص تعیین کننده روان رنجوری باشد