تنبيه از ديدگاه روان شناسي و اسلام

چکيده

از ديرباز مناقشه بر ميزان اثربخشي تنبيه ميان ديدگاه هاي مختلف روان شناختي ، علوم تربيتي و اسلام وجود داشته است . تنبيه به معناي آگاهانيدن ، بيداري کردن ، واقف گردانيدن به چيزي و آگاه و هوشيار کردن آمده است . معمولاً روان شناسان تنبيه بدني را جايز نمي دانند و براي آن عوارض نامطلوبي همچون ترس ، عدم يادگيري رفتار درست ، توجيه صدمه زدن به ديگران ، پرخاشگري نسبت به عامل تنبيه کننده ، جانشين شدن يک پاسخ نامطلوب به جاي پاسخ نامطلوب ديگر و الگو برداري از آن توسط ديگران برمي شمارند .
تنبيه کودک بايد به اندازه جرم وگناه او باشد ، نه بيشتر از آن . اگر کودک عقوبت رفتار اشتباه يا خلاف را نمي داند و يا پيش از تنبيه ، متنبه شد نبايد او را تنبيه کرد . نبايد به خاطر تشفي خاطر و تخليه هيجاني کودک را تنبيه کرد . بهتر است از روش هاي جانشين تنبيه همچون اشباع ، افزايش سن رشد ، گذشت زمان ، تقويت رفتار ناهمساز و ناديده گرفتن استفاده کرد .

مقدمه

آيا اين ضرب المثل قديمي صحيح است ؟ کسي بچه خود را نزند ، روزي به سينه خود خواهد زد . آيا تنبيه يک روش تربيتي است ؟ کارايي آن در چه سطحي است ؟ شرايط استفاده از آن چيست ؟ چه کساني اجازه اعمال نتيجه را دارند ؟ ديدگاه اسلام در اين زمينه چيست ؟ روان شناسان و مربيان تربيتي چه مي گويند ؟ اينها و پرسش هايي از اين دست ، پرسش هايي است که در محافل تربيتي زياد مطرح است .
تنبيه در لغت به معناي آگاهانيدن ، بيدار کردن ، واقف گردانيدن به چيزي و آگاه و هوشيار کردن آمده است . در اصطلاح به عملي گفته مي شود که لازمه آن آگاه و هوشيار کردن باشد و به سه معنا به کار مي رود :
1 . اسکينر(1) مي گويد : تنبيه زماني رخ مي دهد که پاسخ چيز مثبتي را از موقعيت حذف مي کند يا چيزي منفي به آن مي افزايد . در واقع ، تنبيه دور ساختن چيزي از ارگانيسم(2)(موجود زنده) است که خواستار آن است ، يا دادن چيزي است به کسي که طالب آن نيست . تنبيه به اين معنا را تنبيه به معناي عام مي گوييم .( 3)
2 . ارائه پاسخ منفي به ارگانيسم . تنبيه عبارت است از : ارائه يک محرک آزارنده (تقويت کننده منفي) به دنبال يک رفتار نامطلوب براي کاهش دادن احتمال آن رفتار . اگر پس از انجام رفتاري نامطلوب از سوي کودک ، مثلاً گفتن يک حرف زشت ، با ارائه يک محرک آزارنده مثل سيلي زدن به او بخواهيم حتماً بروز رفتار نامطلوب را در او کاهش دهيم ، او را تنبيه کرده ايم . تنبيه به اين معنا ؛ تنبيه به معناي خاص مي گوييم.(4)
3 . تنبيه بدني يا کتک زدن . گاهي مراد از تنبيه به همين معناست که ما آن را تنبيه به معناي اخص مي گوييم . روشن است که بر طبق معناي اول ، تنبيه طيف وسعيي را در بر مي گيرد که عبارت است از : تغافل ، بي اعتنايي ، تهديد ، تحقير ، سرزنش ، تمسخر ، محروم سازي ، جريمه ، جبران ، تغيير چهره ، روي برگرداندن و تنبيه بدني . اما بر طبق معناي دون ، تنبيه ديگر شامل تغافل ، بي اعتنايي ، محروم سازي و به عبارت ديگر ، حذف تقويت مثبت نمي شود . آنچه از ميان اين معاني سه گانه مورد ترديد و بحث واقع شده است ، قسم سوم يا تنبيه به معناي اخص است . گرچه برخي از مصاديق تنبيه به معناي خاص دوم ، نظير تهديد ، تحقير ، سرزنش و تمسخر نيز کما بيش مورد رد و انکار واقع شده است .( 5)

تنبيه و عوارض آن از ديدگاه روان شناسي

معمولاً روان شناسان تنبيه را – دست کم تنبيه بدني را جايز نمي دانند و عدم کارايي و يا اثرات و مضرات جانبي آن را دليل بر اين امور مي دانند . ولي بايد گفت : چنين نيست اولاً ، چنين چيزي نيست که تنبيه کارايي نداشته باشد . در بسياري از موارد ، تنبيه اصلاح کننده است . بطوري که عموم کساني که در مورد اصلاح رفتار کتابي نوشته اند ، تنبيه را به عنوان يکي از روش هاي اصلاح و تغيير رفتار ذکر کرده اند ، ثانياً ، در مواردي که تنبيه اصلاح کننده نباشد ، حداقل داراي اثر بازدارندگي و عبرت آموزي براي ديگران است اين خود اثر کمي نيست ؛ زيرا مواردي وجود دارد که رفتار نامطلوب بايد فوراً متوقف شود ، به طوري که اگر متوقف نشود ، آثار جبران ناپذيري به بار خواهد آورد .
اسکينروثراندايک(6) بر سر اثر بخشي تنبيه هم راي هستند : تنبيه احتمال پاسخ را کاهش نمي دهد . اگر چه تنبيه سبب بازداري يا واپس زدن پاسخ مي شود ، ولي تا زماني که تنبيه به کار مي رود ، عادت ضعيف نمي گردد .(7)
گاتري (8) روان شناس رفتارگرا ، که از قوانين تداعي تنها قانون مجاورت را پذيرفته است ، مي گويد : کارآمدي تنبيه به وسيله آنچه که تنبيه ارگانيسم تنبيه شده را به انجام آن وا مي دارد ، تعيين مي گردد . تنبيه نه به علت ناراحتي اي که توليد مي کند ، بلکه به سبب اينکه نحوه پاسخ دهي فرد به محرک هاي معين را تغيير مي دهد ، موثر است . تنبيه تنها در صورتي موثر است که پاسخ تازه اي را به محرک هاي قديمي ايجاد کند . به طور خلاصه ، گاتري معتقد است .(9)
1 . آنچه درباره تنبيه مهم است ، عملي است که ارگانيسم در نتيجه تنبيه انجام مي دهد ، نه احساسي که بر اثر تنبيه در او بوجود مي آيد .
2 . براي اينکه تنبيه موثر افتد ، بايد رفتاري را ايجاد کند که با رفتارتنبيه شده ناهمساز است .
3 . براي اينکه تنبيه موثر افتد ، بايد در حضور محرک هايي که رفتار تنبيه شده را فرا مي خواند اعمال گردد .
4 . اگر در شرايط موجود در بندهاي 2 و 3 بالا رعايت نشود ، تنبيه ناموثر خواهد بود حتي ممکن است پاسخ نامطلوب را قوي تر سازد .
جان ليونز و همکاران(10) مي گويند : بسياري از مطالعات بيانگر تاثير تنبيه بر رفتار هستند . يافته ها مي گويند : ميزان تاثير تنبيه در فرو نشاندن رفتار نامطلوب وابسته است به :
الف) شدت ، مدت ، فراواني و توزيع پيامدهاي ناخوشايند تنبيه ؛
ب) فواصل زماني اجراي تنبيه ؛
ج) شدت رفتاري که به خاطر آن تنبيه صورت مي گيرد ؛
د) وجود پاسخ هاي جانشين ؛
هـ) محدوده اي که در آن رفتار متضاد يا مطلوب پاداش داده مي شود .
در روان درماني ، تنبيه در اصلاح رفتارهايي که براي کودکان يا ديگران خطر فوري دارد ، يا جاهايي که نتيجه فوري لازم است ، بهترين کاربرد را دارد .
موريس(11) در زمينه اصلاح رفتار کودکان مي نويسد : درست همان طور که با پاداش دادن به کودک در هر زمان که رفتار مطلوب را انجام مي دهد ، مي توان آن رفتار را نيرومند کرد ، با پاداش ندادن قاطعانه به کودک هنگام اجراي رفتار نامطلوب نيز مي توان اين رفتار را در او کاهش داد ….. به هر حال ، در مواقع نادري از تنبيه بدني (مثل يک سيلي دردناک ، يا يک فرياد) ، بايد استفاده شود .(12)
سال آکسلرد(13) مي نويسد :چ
علي رغم بعضي از نواقصي که به اين روش (تنبيه) نسبت داده اند ، من معتقدم که تکنيک هاي تنبيه مي توانند ابزاز مفيد براي آموزگار باشند . يک دليل اين است که تنبيه احتمالاً در شرايطي موثر واقع مي شود که تکنيک هاي ديگري مانند تقويت يک رفتار ناهمساز و خاموشي کارگر نيستند . همين طور روش هاي تنبيه اغلب رفتارهاي نامطلوب را سريع تر از تکنيک هاي ديگر کاهش مي دهند .(14)
والترچين(15) و بنکس(16)(1972) معتقدند : « هرکودکي بايد بفهمد که در صورت نافرماني و سرپيچي از اطاعت بزرگسالان با او برخورد نامطلوبي خواهند داشت . اگر کودک به خاطر عمل اشتباه خود ، تنبيه نشود تصور مي کند که عمل او به طور ضمني تاييد شده است .(17)
رونالدز ايلينگورت مي گويد :
بسياري از والدين بر اين باورند که تنبيه بدني نادرست و نامطلوب است و به جاي آن اغلب از تنبيه ذهني و رواني ، که به مراتب خطرناکتر است ، استفاده مي کنند يا هيچ پدر و مادري هرگز نبايد از سلاح تهديد به ترک کودک يا دوست نداشتن او و يا فرستادن کودک به شبانه روزي ها استفاده کند . در تمام مواقع ، چه در خانه و چه در مدرسه ، سلاح تمسخر ، انتقاد و تحقير کودک بدو نامطلوب است و نتيجه اي جز اينکه کودک را غمگين و دچار ناامني سازد نخواهد داشت . در مورد کودکان سنين پيش از دبستان ، که به اندازه کافي مي فهمند ، زدن ضرب هاي آرام به پشت آنها ، بدون خطر است . همين تنبيه نيز پس از آن سن ، غالباً غير ضروري و نامطلوب است . به هر حال ، بايد توجه داشت که تنبيه بدني به هيچ عنوان نبايد آسيب برساند . همچنين کودک نبايد در حضور برادران و خواهران خود تنبيه بدني شود . احياناً اگر تنبيه شد ، پس از آن ديگر نبايد با او حرف زد .(18)
سيف در کتاب تغيير رفتار و رفتاردرماني در پايان بحث تنبيه مي گويد :
کوتاه سخن اينکه ، روش تنبيه خشن ترين و نامطلوب ترين روش تغيير رفتار است . استفاده غير مسئولانه از آن عوارض جانبي نامطلوب به بار مي آورد ، هرگز نبايد به صورت يک روش تربيتي از آن استفاده شود . تنها زماني که رفتار نامطلوب براي صاحب رفتار يا کسان ديگر تهديد کننده سلامتي است بايد به کار گرفته شود ، آن هم به صورت موقتي تا اينکه فرصت استفاده از روش هاي ديگر فراهم آيد و پيش از استفاده از روش تنبيه بايد رضايت شخص يا سرپرست و قيم او را کسب کرد .(19)

download (59)

عوارض نامطلوب تنبيه

دلايل اسکينر بر عليه تنبيه به قرار زيرند :(1)
1 . تنبيه آثار جانبي هيجاني نامطلوب به بار مي آورد . ارگانيسمي که تنبيه مي شود ، مي ترسد و اين ترس به محرکه هاي مختلفي که هنگام تنبيه شدن او حضور دارند ، تعيمم مي يابد .
2 . تنبيه به ارگانيسم نشان مي دهد که چه کار نکند ، نه اينکه چه کار بکند . در قياس با تقويت ، تنبيه هيچ گونه اطلاعاتي در اختيار ارگانيسم نمي گذارد . تقويت نشان مي دهد رفتاري که در موقعيت انجام گرفته موثر بوده است . بنابراين ، به يادگيري بيشتري نياز نيست . تنبيه غالباً اين آگاهي را به ارگانيسم مي دهد که پاسخ تنبيه شده در اينجا تقويت موثر نيست و او به يادگيري بيشتري نياز دارد تا منجر به پاسخي که کارساز است .
3 . تنبيه صدمه زدن به ديگران را توجيه مي کند . اين البته در پرورش کودکان بيشتر صادق است . وقتي که کودکان تنبيه مي شوند ، تنها چيزي که مي آموزند اين است که در بعضي موقعيتها صدمه زدن به ديگران جايز است .
4 . کودک با قرار گرفتن در موقعيتي که بتواند در آن رفتار قبلاً تنبيه شده خود را انجام دهد ، بدون اينکه براي آن تنبيه شود ممکن است وادار به انجام آن رفتار شود . بنابراين ، در غياب عوامل تنبيه کننده ، ممکن است کودکان فحش بدهند ، شيشه بشکنند ، با بزرگترها بي ادبانه رفتار کنند ، به بچه هاي کوچکتر آزار برسانند و غيره . اين کودکان آموخته اند که در حضور عوامل تنبيه کننده ، اين رفتارها را واپس بزنند ، اما دليلي نمي بينند که در غياب عوامل تنبيه کننده اين رفتارها را انجام ندهند .
5 . تنبيه در شخص تنبيه شده نسبت به عامل تنبيه کننده و ديگران پرخاشگري ايجاد مي کند . تنبيه در شخص تنبيه شده پرخاشگري ايجاد مي کند . اين پرخاشگري ممکن است موجب مشکلات ديگري شود . براي نمونه ، موسسات کيفري جامعه ، که تنبيه را به عنوان وسيله اصلي به کار مي برند ، سرشار از افراد پرخاشگر هستند ، و مادام که تنبيه يا تهديد تنبيه براي کنترل رفتار آنان به کار مي رود ، همچنان پرخاشگري باقي خواهند ماند . سعدي در گفته حکيمانه خود اثر همين پديده را نشان داده است :
چيزي که داني دلي را بيازارد تو خاموش تا ديگري بيازارد
6 . تنبيه اغلب يک پاسخ نامطلوب را جانشين پاسخ نامطلوب ديگر مي سازد . براي نمونه ، کودکي که به سبب ريخت و پاش تنبيه مي شود ، بچه گريه کن تربيت مي شود . همان گونه که شخصي که براي دزدي تنبيه مي شود ، ممکن است پرخاشگر شود و در فرصت مناسب ، به جرايم سنگين دست بزند .
7 . مشکل ديگر استفاده از تنبيه کردن اين است که تنبيه کردن عملي است که به سرعت توسط ديگران به کودکان و نوجوانان آموخته مي شود . بندورا و والترز(2) شواهدي به دست داده اند حاکي از اين است کساني که شاهد تنبيه شدن افراد توسط ديگران بوده اند در مواقع و مکان هاي ديگر ، خود به تنبيه ديگران اقدام کرده اند .
8 . يکي ديگر از پيامدهاي نامطلوب تنبيه اين است که فرد تنبيه شده براي فرار از تنبيه ، ممکن است به رفتاري که تنبيه به دنبال دارد نپردازد ، رفتارهاي ديگري را جانشين آن کند . برخي رفتارهاي جانشين مخرب ناسازگارانه و روان رنجورانه هستند . سازوکارهاي دفاعي رواني ، که مکتب روانکاري توضيح داده است ، راه هايي هستند که در آنها آرزوهاي سرکوب شده ، سانسور را کنار مي زنند و راه بروز مي يابند . طبق نظر اسکينر (1972) ، اين سازوکارها در واقع راه هايي هستند که افراد براي فرار از تنبيه به آنها متوسل مي شوند . شخص ممکن است به جاي انجام رفتاري که تنبيه به دنبال دارد ، طريقي به آن رفتار بپردازد که به تنبيه به دنبال نداشته باشد ، مانند خيال پردازي يا روياي روزانه ؛ و يا شخصي ممکن است با متوجه ساختن رفتار قابل تنبيه به چيزهايي که نمي تواند تنبيه کننده باشند ، آن رفتار را به جا سازد . مثلاً ممکن است به اشياي فيزيکي ، کودکان يا جانوران پرخاشگري کند . (3)
به قول ريس(4)و(5) استفاده از روش تنبيه آخرين راه حل است . اگر لازم است از آن استفاده شود ، بايد در موسسات تخصصي يا در دفتر کار يک درمانگر مجاز از آن استفاده شود .(6)
با توجه به آنچه که از برخي روان شناسان و مربيان نقل شده ، که در روان شناسي نيز حتي تنبيه بدني به کلي مطرود و ممنوع نيست ، بلکه در مواردي آن را جايز و حتي لازم مي دانند .(7)
ديدگاه برخي فقها پيرامون تنبيه : با توجه به شرايط ، جو زمان و برخي اصول فلسفي و ديني نظرات فقهاء ، مي توان به دست آورد که برخي از آنها ، تنبيه را به اشکال گوناگون و نه صرفاً بدني مجاز دانسته ، اما در کميت و کيفيت آن و در موارد اجرا کننده آن اختلاف نظر دارند . در اينجا به برخي از اين نظرات مي پردازيم :
آيه الله العظمي اراکي در پاسخ به اين که هرگاه پدر ، فرزند خود را به قصد تاديب مورد ضربت قرار دهد آيه ديه دارد يا خير ؟ فرموده اند : هرگاه تاديب طفل متوقف باشد بر ضرب جائز است ولي بايد سرخ و کبود نشود .(8)
آيه الله العظمي بروجردي در اين زمينه مي فرمايند : « اگر بچه يکي از گناهان کبيره را انجام دهد ، والدين يا معلم او مي تواند به قدري که ادب شود و ديه او واجب نشود او را بزند »
(9) آيه الله العظمي گلپايگاني نيز مي فرمايند : « اگر بچه يکي از گناهان کبيره را انجام دهد ، والدين يا ديگران با اجازه والدين او حتي به قدري که ادب شود و ديه وارد نشود او را بزند » (10)حضرت امام خميني نيز م فرمايند : « گفته شده است که در ادب کودک زدن بيش از ده شلاق کراهت دارد . اما ظاهر اين است که ادب کودک بايد با توجه به نظر ادب کننده و والدين کودک باشد . گاهي مصلحت کودک اقتضاء مي کند که کمتر از ده شلاق به او زد و گاهي اقتضاي بيشتر از ده شلاق مي کند ، ولي در هر حال ، نبايد از تعزير فرد بالغ بيشتر شود ، بلکه احتياط اين است که از تعزير يک مرد بالغ هم کمتر باشد و احوط از آن اين است ، که به پنج و شش شلاق اکتفا شود »(11)

تنبيه کودک در روايات

در هر شکل که بتوان روايات را تفسير نمود نکته مهم اين است که خداوند انسان را آزاد آفريده و دين مبين اسلام نيز بر خلاف نظر برخي از نظريه پردازان نسبت به انسان ديدگاه خوش بينانه دارد .
رواياتي که از سوي ائمه معصومان عليهم السلام در ارتباط با تنبيه مطرح شده اند ، سه دسته هستند که روايات دسته دوم و سوم به بحث ما مربوط مي شود ، ولي روايات دسته اول جنبه قانوني و قضايي دراند . سه دسته روايات عبارتند از :(12)
دسته اول رواياتي هستند که اجازه تنبيه کودک را به حاکم مي دهد ، در برابر گناهاني که کودک انجام مي دهد . مانند سرقت ، زنا ، لواط و … او را تنبيه و تعزير کند . به دليل اينکه ، اين دسته از روايات در مورد حقوق کيفري است و تحقق آن به دست قاضي است و با موضوع بحث ما ، که در زمينه والدين و معلم مي باشد ، چندان ارتباطي ندارد ، از بحث درباره آن صرف نظر مي کنيم .
دسته دوم رواياتي است که تنبيه کودک را در جهت تربيت و تاديب او ، براي پدر و معلم جايز مي شمارد . دسته سوم رواياتي است که تنبيه کودک را بر ترک نماز جايز مي شمارد . از روايات دسته دوم و سوم مي توان به روايات زير اشاره کرد :
1 . حماد بن عثمان مي گويد : از امام صادق عليه السلام در مورد ادب کودک و عبد پرسيدم ، امام فرمود : پنج يا شش ضرب و تا مي تواني مدارا کن .(13)
2 . امام صادق عليه السلام ، مي فرمايد : « کودکان مکتبي نوشته هاي خود را نزد اميرالمومنين عليه السلام آوردند تا بهترين آنها را انتخاب کند . امام فرمود اين کار قضاوت است و جور در آن مثل جور در قضاوت است . به معلمتان بگوييد اگر بيشتر از سه ضربه براي تاديب شما بزند قصاص خواهد شد .»(14)
3 . از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله نيز نقل شده است که فرمود : « ادب کودک سه ضربه است و افزودن بر آن روز قيامت قصاص مي شود . »(15)
4 . حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمودند : نماز را هفت سالگي به کودک ياد دهد و در ده سالگي او را بر ترک نماز تنبيه کنيد .(16)

تا چه اندازه مي توان کودک را تنبيه کرد ؟

در راستاي کميت تنبيه در روايات پاسخ هاي گوناگوني مطرح شده است . برخي سه تا ، برخي چهار تا ، برخي ديگر شش را مطرح کرده اند ولي در جمع اين روايات مي توان گفت : براي معلم زدن بيش از سه تا جايز نيست چون در معتبره سکوني امام ، بيش از سه تا را براي معلم جايز ندانسته اند و فرمودند : قصاص خواهد شد . اما براي پدر ، پدربزرگ ، جد پدري و شايد مادر ، بيش از شش تا زدن جايز نيست . البته به حسب تفاوت موارد ، تعداد ضرب هم متفاوت مي شود . ولي به هر حال ، بيش از شش تا جايز نيست بزنند . اما در مورد کيفيت تنبيه کودک آنچه از روايات استفاده مي شود چند نکته است :(17)
الف . بايد عمل خلاف کودک را ناديده انگاشت و در صورت عدم تکرار آن ، به رخ کشيده نشود . پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در پاسخ به سوال جزي نسبت به عصيان اهل خانواده او ، تا سه مرتبه مي فرمايد : آنها را ببخش و عفو کن و در مرتبه چهارم مي گويد : اگر تنبيه کردي به اندازه جرم و گناه ، آنها را تنبيه کن .(18)
ب . همواره بايد با کودک حتي در تنبيه او با نرمي و مدارا برخورد کرد . امام صادق عليه السلام به حماد بن عثمان فرمود : پنج تا شش تا بزن و با او مدارا کن .(19) در اينجا که مسلماً مداراي در کيفيت مطرح است ، اگر نگوييم مداراي در کميت هم مراد است .
پ . بايد از زدن به جاهاي حساس بدن کودک پرهيز کرد . رسول اکرم صلي الله عليه و آله در روايتي فرمود : از زدن به سر و صورت بپرهيز.(20)
ج . تنبيه کودک نبايد آنقدر شديد باشد که موجب سرخ شدن يا کبود شدن بدن او شود ؛ چه در اين صورت موجب پرداخت ديه توسط تنبيه کننده مي شود حتي اگر تنبيه کننده پدر باشد .(21)

سن تنبيه

از رواياتي که تنبيه کودک را بر ترک نماز جايز مي دانند ، اينطور استنباط مي شود که وقتي کودک خوب و بد را درک مي کند و بتواند بين خوب و بد تمييز قايل شود و عقل را در اين زمينه به کار گيرد ، مي توان او را تنبيه کرد ، زيرا برخي از اين روايات تنبيه را بر ترک نماز در 7 سالگي ، برخي در 9 سالگي و برخي در 10 سالگي جايز مي دانند .
گرچه مي توان گفت برخي روايات در مورد تنبيه کودک بر ترک نماز است ، ولي در موارد ديگري نيز مصداق دارد ؛ زيرا هدف از تنبيه کودک تاديب و تربيت اوست و وقتي کودک بتواند بدي و خوبي امور را تشخيص دهد ، علت تنبيه را درک کند . اگر او را تنبيه کنيم به هدف نخواهيم رسيد . در روايتي از امام صادق عليه السلام در مورد کودکي ، که دزدي کرده بود ، فرمود : از او بپرسيد آيا مي داند دزدي عقوبت دارد ، اگر مي دانست بپرسيد : عقوبت آن چقدر است . اگر نمي دانست ، رهايش کنيد .(22)

تنبيه و عمل

آيا هر عمل و خلافي که از کودک سر زد مي توان او را تنبيه کرد ، يا فقط در برابر گناهان مي توان او را تنبيه کرد ؟ در اين ارتباط بعضي از روايات در امور محرم صريح و روشن هستند . مانند رواياتي که تنبيه کودک را بر ترک نماز جايز مي دانند . آنچه از روايات استنباط مي شود اين است که در مواردي ، که به تاديب و تربيت کودک مربوط مي شود ، مي توان او را تنبيه کرد ، خواه اين خلاف ، از خلاف هاي اخلاقي ، عرفي يا اجتماعي باشد که از نظر شرع گناه محسوب نمي شود و يا خلافي باشد که از نظر شرعي گناه محسوب مي شود ؛ زيرا در غالب اين روايات سوال از ادب کودک است که تقريباً معادل تربيت امروزي است .(23)

اثر اخلاقي تنبيه

بنابر آنچه در قسمت هاي قبل گذشت مي توان گفت : تنبيه از نظر فقهي مجاز است ، اما تنها جواز فقهي کافي نيست ، بلکه بايد از ديدگاه اخلاقي و تربيتي ارزش آن مشخص شود . در اين زمينه ، روايات به دو دسته تقسيم مي شوند ، يک دسته از روايات به رحم ، شفقت ، مدارا و عفو کودک توصيه مي کنند براي نمونه در روايتي آمده است : « کودکان را دوست بداريد و به آنها ترحم کنيد »(1) و يا مي فرمايد : « با کسي که به او آموزش مي دهيد و با کسي که از او مي آموزيد نرمي کنيد » همچنين آمده است : « کودکان را مورد عفو قرار بده »(2)دسته دوم رواياتي هستندکه از تندي ، غضب و عتاب و خطاب نسبت به کودکان منع مي کنند ، مانند : « خداوند براي هيچ چيز غضب نسبت به زنان و کودکان ناراحت نمي شود » (3) و يا مي فرمايد : « هنگام غضب کسي را تاديب يا تنبيه نکنيد »(4)
با توجه به اين دو دسته روايات ، مي توان گفت : محبت ، احترام ، عفو و بخشش همواره مطلوب است . تندي ، عطاب ، خطاب و غضب نسبت به کودک نه تنها مطلوب نيست ، بلکه از آن نهي هم شده است . اما اگر برخي از روايات تنبيه کودک را جايز مي دانند ، در مواردي است که راه ديگري جز تنبيه براي اصلاح و تربيت کودک در کار نباشد و يا کارايي خود را نسبت به افرادي از دست داده باشد . بنابراين ، در حد امکان و اگر راه هاي بهتر براي محبت ، رحمت و عفو است و استفاده از تنبيه در مواردي جايز است که از راه اصلي نتوان به هدف رسيد . پزشک وقتي کارد جراحي را به دست مي گيرد که از درمان بيماري با دارو مايوس شده باشد . شاهد اين مدعا اين است که در سيره معصومان عليهم السلام مشاهده نشده است که آنان فرزندان خود و يا کودکان ديگري را تنبيه کرده باشند .

آثار تربيتي تنبيه

بعضي از متخصصان رشته روان شناسي و علوم تربيتي معتقدند که آثار تنبيه اين است که کودک را از دست زدن به عمل خلاف ، مادامي که بداند تنبيهي در کار است ، باز مي دارد . همين که مطمئن شد که ديگر تنبيهي در کار نيست ، دوباره به آن کار دست خواهد زد . برخي ديگر از متخصصان گفته اند : اگر تنبيه به جا و به موقع و در حد مطلوب اجرا شود ، مي تواند رفتار نامطلوب را براي هميشه از بين ببرد . اما رواياتي در اين زمينه وجود دارند مي توان از آنها استفاده کرد که تنبيه اثر اصلاحي دارد :
1 . حضرت علي عليه السلام مي فرمايد : « من لم يصله حسن المداراه يصلحه المکافاه » کسي که خوش رفتاري او را اصلاح نکند ، خوب کيفر دادن او را اصلاح خواهد کرد .(5)
2 . در جاي ديگر آن حضرت مي فرمايد : « استصلاح الاخيار با کرا مهم و الا شرار بتاديبهم » راه و روش اصلاح خوبان به بزرگداشت آنهاست و اصلاح بدان به تنبيه و عقاب آنهاست . (6) با توجه به دو روايت فوق ، مي توان گفت که تنبيه اثر اصلاحي دارد . در مواردي هم حداقل اثر بازدارندگي دارد . اين موضوع نيز در امر تربيت مطلوب است ، هر چند که هدف اصلي اصلاح و جايگزيني رفتار مطلوب به جاي رفتار نامطلوب مي باشد .

نکاتي در مورد ميزان و نوع تنبيه

1 . تنبيه نبايد بيش از مقدار جرم و گناه باشد . پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در روايات اسد بن وداعه ، پس از آن که سه بار از تنبيه نهي کرد ، فرمود : اگر تنبيه کردي به اندازه گناه تنبيه کن .(7)
2 . در تنبيه بايد قوت بدني ، سن و شخصيت افراد را در نظر داشت . در روايت حماد بن عثمان ، امام صادق عليه السلام فرمود : هر مقدار که حاکم مصلحت بداند ، بر حسب مقدار گناه و يا قدرت بدني شخص تعزير کند . در مورد شخصيت افراد حضرت علي عليه السلام مي فرمايد : « کيفر عقلا با اشاره است و کيفر جهال با تصريح و صراحت »(50) و جاي ديگر مي فرمايد : « کنايه و تعريض براي عاقل شديدترين عقاب است »(8)
3 . اگر کودک قبل از اين که تنبيه شود ، متنبه شد ، نبايد او را تنبيه کرد ؛ زيرا هدف از تنبيه آگاهي و اصلاح کودک است و وقتي اين هدف حاصل شد ، ديگر تنبيه معني ندارد همچنين اگر پس از تنبيه کودک ، رفتار آن اصلاح شد ، ديگر نبايد رفتار خلاف او را به رخ کشيد و آن را بهانه اي براي تنبيه و سرزنش او قرار دهيم . قرآن کريم مي فرمايد : « زناني را که به وظائف همسري عمل نکنند موعظه کنيد و از همبستري با آنها بپرهيزيد و آنها را بزنيد ، اگر اطاعت کردند ديگر بهانه اي براي ستم و آزار آنها مجوييد » (نسا : 34)
4 . در صورتي مي توان کودک را تنبيه کرد که به عمل خلاف و بد بودن آن و ميزان مجازات وجود آن آگاهي داشته باشيم .
5 . نبايد کودک را به خاطر تشفي خاطر و تخليه هيجاني خود تنبيه کرد ، بلکه همواره بايد اصلاح و تربيت کودک مورد توجه باشد .
6 . در تنبيه بايد مراحل و مراتب آن را رعايت کرد و بايد از مرحله ضعيف شروع کرد ؛ چرا که شايد ، با اجراي مرحله اي ضعيف از تنبيه مثل تغيير چهره ، کودک به اشتباه خود پي ببرد و اصلاح شود . در اين صورت ، ديگر نيازي به تنبيه بدني نخواهد بود .(9)

جانشين هاي تنبيه

1 . يکي از روش ها ، دور کردن و يا پنهان کردن وسيله و يا هدفي است که کودک نتواند به آن دسترسي پيدا کند .
2 . به کودک اجازه داده شود تا سرحد اشباع يا دلزدگي به آن رفتار ادامه دهد . مانند اينکه به کودک اجازه داده شود تا هر چه مي خواهد شيريني بخورد يا کبريت ها را آتش بزند .
3 . اگر رفتار نامطلوب ناشي از مراحل رشد کودک است ، پس از آنکه کودک به سن بالاتر رسيد ، مشکل خود به خود برطرف خواهد شد . اسکينر معتقد است : « تا مرحله مناسب رشد فرا نرسد ، معمولاً نمي توان به سادگي رفتارهاي مشکل زا را تحمل کرد ، به ويژه در شرايط معنوي خانواده ها ، اما آسوده خاطر خواهيم بود اگر بدانيم با رساندن کودک به يک مرحله قابل قبول از لحاظ اجتماعي ، او را از عواقب مطلوب تنبيه برحذر داشته ايد . »(10)
4 . روش ديگر اين است که فرصت دهيم تا زمان خود مشکل را حل کند ، اما ممکن است زمان بسيار طولاني باشد . عادت ها به سرعت فراموش نمي شوند .
5 . روش جانشين ديگر براي تنبيه ، تقويت کردن رفتار ناهمساز(11) با رفتار نامطلوب است .
6 . با وجود اينها ، بهترين راه از بين بردن عادت نامطلوب ، ناديده گرفتن آنهاست .
اسکينر (1953) معتقد است که احتمالاً بهترين فرآيند جانشين براي تنبيه خاموشي است . اين روش زمان بر است ، اما از فراموشي طبيعي بسيار سريعتر اتفاق مي افتد . اين روش داراي عوارض نامطلوب کمتري است . براي انجام آن والدين بايد نسبت به رفتارهاي نامطلوب کودک خود بي توجهي نشان دهند .(12)
به طور کلي ، رفتار به دليل اينکه تقويت مي شود ، ادامه مي يابد . اين اصل هم در مورد رفتار مطلوب درست است ، هم در مورد رفتار نامطلوب . براي حذف رفتار نامطلوب بايد منبع تقويت را پيدا کرد و آن را از ميان برداشت . رفتاري که تقويت به دنبال نداشته باشد . خاموش مي شود .(13)

نتيجه گيري

در پايان مي توان گفت : با مرور روايات حضرات معصومان عليهم السلام به دست مي آيد که تنبيه کودک در جهت تربيت او جايز است . هر چند اين روش از مطلوبيت بالايي برخوردار نيست ؛ يعني تا زماني که براي تربيت کودک از روش هاي ديگر بتوان استفاده کرد ، بهتر است از اين روش استفاده نشود . چه بسا اگر از روش هاي ديگر تربيتي به نحو درست و صحيح استفاده شود ، هيچ گاه نيازي به تنبيه کودک حاصل نشود . به هر حال ، اگر در امر تربيت از نظر مربي به تنبيه او نياز شد ، تنبيه او جايز است و عوارض و عواقب فرضي در برابر اصل هدايت و تربيت کودک از اهميت چنداني برخوردار نيستند به خصوص اگر بتوان با استفاده از روش هاي ديگر تربيتي عواقب فرضي را کاهش داد و يا حتي آنها را از بين برد .
تا آنجا که ممکن است بهتر است از روشهاي ديگر تغيير و اصلاح رفتار ، که برخي از آنها براحتي قابل انجام است ، استفاده کرد . براي مثال ، بي تفاوتي و بي توجهي به رفتار ، محروم کردن کودک از برخي امتيازات ، صبر و تحمل رفتار نامطلوب و حل آن توسط زمان ، تقويت رفتار ناهمساز با رفتار نامطلوب و انواع ديگر جانشين هاي تنبيه روش هاي مطلوب تغيير رفتار مي باشد .

 

نويسندگان: شهنام ابوالقاسمي * / تمنا داودي **

پي‌نوشت‌ها:

* استاديار گروه روان شناسي باليني دانشگاه آزاد اسلامي تنکابن.
** دانشجويي کارشناسي ارشد برنامه ريزي آموزشي.
1 . Skinner .
2 . Organism .
3 . علي اکبر سيف ، تغيير رفتا و رفتار درماني ، ص 400 – 391 .
4 . همو ، روان شناسي پرورشي ، ص 277 .
5 . سيد علي حسيني زاده ، « تنبيه از ديدگاه اسلامي » ، حوزه دانشگاه ، سال چهاردهم تا پانزدهم ، ص 31 – 23 .
6 . Thorndik .
6 . Guthrie .
7 . علي اکبر سيف ، روان شناسي پرورشي ، ج 4 ، ص 278 .
8 . Lyons , john .
9 . همو ، روان شناسي پرورشي ، ج 4 ، ص 277 .
10 . گلاور ، جان ، اي ؛ برونينگ ، راجر ، اچ . روان شناسي تربيتي (اصول و کاربرد آن » ، ترجمه علينقي خرازي ، ص 278 .
11 . Muris .
12 . ريچارد جي . موريس ، اصلاح رفتار کودکان ، به نقل از کسائيان ، ص 88 – 73 .
13 . Akselerd , S . R .
14 . سال آکسلرد ، تغيير رفتار در کلاس درس ، منيجه شهني ييلاق ، ص 47 .
15 . Chine , w .
16 . Benex .
16 . Eilnegoreth , R . O .
17 . گلاور ، جان ، اي ؛ برونينگ ، راجر ، اچ . روان شناسي تربيتي (اصول و کاربرد آن » ، ترجمه علينقي خرازي ، ص 278 .
18 . ايلينگورس ، رونالدس ، کودک و مدرسه ، ترجمه شکوه نوابي نژاد ، ص 47 .
19 . علي اکبر سيف ، تغيير رفتا و رفتار درماني ، ص 400 – 391 .

1 . همان .
2. Bandura and walterz .
3. علي اکبر سيف ، روان شناسي پرورشي ، ج 4 ، ص 277 .
4. Reese .
5. علي اکبر سيف ، تغيير رفتا و رفتار درماني ، ص 400 – 391 .
6. ريس ، اي ، پي ، رفتار انسان : تجزيه و تحليل و کاربرد ، ترجمه علي اکبر سيف ، ص 158 .
7. اکبر خوئي نژاد ، روش هاي تربيت کودک ، ص 345 – 344 .
8. حسن بن حرعاملي ، وسائل الشيعه ، ج 18 ، ص 581 ، روايت اول .
9. ميرزا حسين نوري طبرسي ، مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 18 ، روايت 2906 .
10. تيمي آمدي ، غررالحکم ، ج 2 ، ص 640 ، ش 457 .
11. علي عطائي ، آراء فقها و المراج في حکم تاديب الصبيان و ضربهم ، ص 29 .
12. الميثي حافظ نور الدين ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 8 ، ص 106 .
13. جواد ابن محمد حسيني شقرايي عاملي ، مفتاح الکرامه ، آراء فقها و المراج في حک تاديب الصبيان و ضربهم ، ج 8 ، ص 273 .
14. همان .
15. حسين جعفري ، آداب المعلمين ، ص 7 – 356 .
16. علاء الدين متقي هندي ، کنز العمال ، ج 16 ، ص 440 ، روايت 45327 .
17. محمد بن حسن حرعاملي ، وسائل الشيعه ، ج 18 ، ص 581 ، روايت 1 .
18. الميثي حافظ نور الدين ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، ص 106 .
19. محمد بن حسن حرعاملي ، وسائل الشيعه ، ج 18 ، ص 581 ، روايت اول .
20. همان .
21. همان ، روايت 2 .
22. حافظ نور الدين ، الميثي ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 8 ، ص 106 .
23. ميرزا حسين نوري طبرسي ، مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 18 ، روايت 2906 .

1. کليني ، کافي ، ج 6 ، ص 50 ، روايت 3 .
2. ميرزا حسين نوري طبرسي ، مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 18 ، روايت 2906 .
3. کليني ، کافي ، ج 6 ، ص 50 ، روايت 8 .
4. بحار الانوار ، ص 102 ، ج 79 ، روايت 2 ؛ تميمي آمدي ، غررالحکم ، ج 2 ، ص 833 ، ش 96 .
5. علي اکبر سيف ، روان شناسي پرورشي ، ص 278 .
6. همو ، تغيير رفتار درماني ، ص 400 – 391 .
7. مفتاح الکرامه ، آراء فقها و المراج في حک تاديب الصبيان و ضربهم ، ج 8 ، ص 273 .
8. حسن بن حر عاملي ، وسائل الشعيه ، ج 18 ، ص 548 ، روايت 3 .
9. الميثي حافظ نور الدين ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 8 ، ص 106 .
10. محمد باقر مجلسي ، بحار الانوار ، ج 79 ، ص 103 ، روايت 2 .
11. علي اکبر سيف ، روان شناسي پرورشي ، ص264 .
12. Incompatible .
12. علي اکبر سيف ، روان شناسي پرورشي ، ص277 .
13. همو ، تغيير رفتار و رفتار درماني ، ص 397 .
منابع
ايلينگورس ، رونالدس ، کودک و مدرسه ، ترجمه شکوه نوابي نژاد ، تهران ، دانا ، 1368 .
تميمي آمدي ، عبدالواحد بن محمد ، غرور الحکم و درر الکلم ، قم ، دفتر تبليغات اسلامي ، 1366 .
حر عاملي ، محمد بن حسن ، وسائل الشيعه ، بيروت ، التراث العربي ، بي تا .
حسيني شقرايي عاملي ، جواد ابن محمد ، مفتاح الکرامه ، بيروت دار الاحياء التراث العربي ، 1407 .
حسيني زاده ، سيد علي ، « تنبيه از ديدگاه اسلامي « فصل نامه حوزه و دانشگاه ، ش 14 و 15 ، 1377 .
خوئي نژاد ، اکبر ، روش هاي تربيت کودک ، تهران ، سمت ، 1380 .
جعفري ، حسين ، آداب المعلمين ، قم ، تنديس ، 1378 .
سال آکسلرد ، تغيير رفتار در کلاس درس ، منيجه شهني ييلاق ، تهران ، سمت ، 1368 .
سيف ، علي اکبر ، تغيير رفتار و رفتار درماني ، تهران ، دانا ، 1374 .
سيف ، علي اکبر ، روان شناسي پرورشي ، ج پنجم ، تهران ، آگاه ، 1385 .
گلاور ، جان ، اي ؛ برونينگ ، راجر ، اچ ، روان شناسي تربيتي (اصول و کاربرد آن) ، ترجمه علينقي خرازي ، تهران ، مرکز نشر دانشگاهي تهران ، 1375 .
گيج ، نت ، ل ؛ ديويد ، سي بلاينر ، روان شناسي تربيتي ، ترجمه غلامرضا خوئي نژاد و همکاران ، تهران ، سمت ، 1374 .
مجلسي ، محمد باقر ، بحار الانوار ، بيروت ، موسسه الوفاء ، 1403 ق .
موريس ، ريچارد جي ، اصلاح رفتار کودکان ، ترجمه ناهيد کسائيان ، تهران ، رشد . 1387 .
الميثمي حافظ نور الدين ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، بيروت ، دار الاحياء التراث ، 1408 .
نوري طبرسي ، ميرزا حسين ، مستدرک الوسائل ، قم ، آل البيت ، 1409 ق .
هرگنهان ، بي آر ، مقدمه اي بر نظريه هاي يادگيري ، ترجمه علي اکبر سيف . تهران ، دانا ، 1386 .
نشريه اسلام و پژوهشهاي تربيتي شماره 4