Psychanalyse
* فروید این اصطلاح را در سال 1896 با ترکیب دو کلمه ی «تحلیل» و «روان» ابداع کرد. لذا روان کاوی (1) به طور تحت لفظیِ آن به معنای تجزیه و تحلیل نفسانیات است.
برای ارائه ی تعریف کامل تری از آن باید دانست که روان کاوی عبارت است از:

1. سیستمی تحقیقاتی در باب فرایندهای نفسانی که به سختی از طرق دیگری جز روان کاوی قابل دسترسی هستند؛
2. روش درمان اختلالات نِوروتیک براساس چنین سیستمی؛
3. سلسله ای از اطلاعات مجمل در مورد نفسانیات که از طریق این روش به تدریج چندان افزایش یافته که به صورت شاخه ای جدید از علم درآمده است.

لذا روان کاوی هم روشی تحقیقی در مورد فرایندهای ناآگاه است، هم نوعی درمان روانی که متمرکز بر نِوروزهاست و هم نظامی علمی در حال تشکل که بر محور فرضیه ی ضمیر ناآگاه می چرخد.
** روان کاوی قبل از همه روشی است که از درمانِ مبتنی بر پالایش (2) بدان نحو که ژوزف برویر(3) به کشف آن نائل آمد، منشأ گرفته است. این روش درمانی عبارت بود از «آن چه ما را قادر می سازد تا محتویات نفسانیِ دفع شده را به ضمیر آگاه بیمار بازگردانیم. ما این روش را روان کاوی خواندیم.» از این طریق تحریکات رانشیِ دفع شده که منشأِ عوارض نِوروتیک را تشکیل می دهند، تجزیه و تحلیل می شوند و بازگشت آن ها به ضمیر آگاه امکان پذیر می شود. راه اصلی برای رسیدن به این مهم روش تداعی آزاد افکار از سوی بیمار است. در ازای آن، روان کاو فعالیت ذهنی خود را به طور آزاد و شناور * به گفتار او متمرکز می کند.
یکی از محورهای اصلی روش روان کاوی تعبیر خواب است. لذا روان کاوی «روش تحقیقاتی و درمانی جدیدی است». «این روش که در اصل جنبه ی درمانی داشت، نام علمی را که مربوط به نفسانیات ناآگاه می شود، به خود گرفت»(فروید1925).
از این رو روان کاوی از یک سو نوعی روش درمانی برای آلام روحی و نوروتیک است و از سوی دیگر علمی است مربوط به فرایندهای ضمیر ناآگاه. بی جهت نیست که نام دقیق «روان شناسی اعماق» (4)را به خود گرفته است. کشف این اعماق به خصوص مدیون تعبیر خواب* است.
*** روان کاوی عملاً و نظراً تأثیرات مهمی بر نحوه ی درک انسان از وجود خود گذاشته است. بی جهت نیست که فروید آن را سومین نوع صدمه ای می داند که بر تبختر و نخوت بشریت وارد شده است. بدین معنی که بعد از کُپرنیک و داروین که نشان دادند آدمی نه مرکز عالم است و نه سرور موجودات زنده، فروید نشان داد چگونه آدمی به مدار ضمیر ناآگاه پرتاب شده است. روان کاوی انسان را قادر می سازد تا بالاخره خود را آنچنان که هست، بشناسد.

پی‌نوشت‌ها:

1.Psychoanalyse (به آلمانی).
2.Catharsis
3.Josef Breuer
4.Tiefenpsychologie(Psychologie des profondeurs)

مراجع:
-زیگموند فروید، «روان کاوی» و «نظریه ی مربوط به لیبیدو» (1923).

منبع مقاله:
اسون، پل-لوران؛ (1386)، واژگان فروید، ترجمه: کرامت موللی، تهران: نشر نی، چاپ سوم.