ضرورت های بیداری معنوی

انسان موجودی ست در کشاکش انتخاب و در طول حیات خود با انتخاب های متنوع و گوناگون در پی رضایت، سعادت، خوشبختی و آرامش بوده است اما از آنجا که همواره در دنیای صورت ها و پیرامون خود جست و جو نموده، چند صباحی را آرام و در لذت گذرانده اما دوباره نارضایتی به گونه ای دیگر و مضاعف از پیش، وجودش را گرفته. آدمی با وابستگی به انواع مظاهر عالم شکل، مخصوصن رابطه با جنس مخالف و پول و قدرت، خود را در بی خبری فرو برده، به گمان آنکه به آرامش و خوشبختی دست یافته اما دیدیم یا خود تجربه کرده ایم که هیچ چیز نمی تواند آن گمشده ی ما باشد.
از طرفی بعضی افراد معنوی یا دینی به گمان آنکه بتوانند راه سعادت را نشان بقیه بدهند، به گونه ای از عالم درون و معنویت صحبت کرده اند که موجب گمراهی بیشتر یا ایجاد دافعه برای عالم معنویت شده اند. به طوری که اگر کسی لب به سخن بگشاید و از درون و معنویت و نفس و… بگوید، از سوی جمع به طرق مختلف ترد می گردد. این فضا در جوامع ایدئولوژی بیشتر یافت می گردد.
این حالت در افراد و جامعه علل فراوانی دارد که در اینجا هدف بررسی این عوامل نیست بلکه میخواهیم مسیر دست یابی به آرامش و سعادت را بیابیم.
تنها چیزی که از این علل به موضوع این مطلب ربط دارد این است که؛ زبان و کلمه ماهیت دنیایی و عالم شکل دارند و اجبارن در وصف و انتقال رخدادهای معنوی عاجر هستند. با زبان و کلمات فقط مختصر اطلاعات را می توان از حوزه ی بی شکل انتقال داد و همین مسئله یکی از علل ایجاد دافعه در مخاطب است.
برای درک عالم لذت بخش و بی کران معنوی فقط تجربه ی شخصی جواب گوست.
اما یک خبر خوب؛ برای ورود به عالم معنوی و مسیری که منجر به بیداری معنوی می شود، دانش و اطلاعات در اولویت اول نیستند، بلکه صداقت و تمایل به عنوان پیش نیاز ضروری ست و بعداز آن شناخت کیستی خود.
وقتی با خود صداقت داشته باشیم، همین صداقت موجب عبور ما از انکار می شود. انکار این واقعیت که ما اونی که باید نیستیم و خودمان موجب تمام ناراحتی های مان هستیم و… آن گاه اگر تمایل به ضرورت تغییر را حس کردیم و صادقانه تصمیم به تغییر بگیریم، باید کاری کنیم و فعلی انجام دهیم. این کار آسان اما بسیار جدی ست؛ شناخت کیستی خود، من واقعن کی هستم؟ من جدای از پدر و مادر و فرزند و جایگاه اجتماعی و جنسیتم کی هستم؟ من حتی بدون توجه به این بدن و ذهنم، کیستم؟

✳️ در این موقعیت آن فعلی که باید انجام دهیم این است:
▫️کاری انجام ندادن و توقف در امور دنیوی که مهم ترین آن ها فکر نکردن است. باید پای فکر و ذهن را از این امر خارج کنیم. بی فعلی و توجه به آن چیزی که تا وقتی وجود دارد جسم ما بطور خودکار میلیون ها عمل را انجام می دهد و در برابر همه چیز واکنش های صحیح نشان می دهد و به محض نبودش، تمام اعمال متوقف می شوند و همه ی اجزاء بدن روبه فاسد شدن و متلاشی شدن می رود. اسمش را هرچه می خواهیم می توانیم بگذاریم. نام دردی را دوا نمی کند. شناخت آن از طریق درک و احساس لازم است.
این فعل فقط و فقط با احساس انرژی حیاتی ممکن است و آغاز این فرایند با تنفس آگاهانه امکان پذیرست.
تنفس؛ شگفت انگیز ترین پدیده ی عالم شکل و ربط دهنده ی جسم ما با خودمان است- خودمان یعنی همان کیستی ما -تنفس آگاهانه را دست کم نگیرید و آن را در هر لحظه و هر فرصتی انجام دهید. در حالت نشسته، ایستاده، در حالت حرکت و یا انجام هر کاری. حتی در پشت چراغ قرمز این کار را بکنید. بهترین آلارم یا همان یادآوری برای اقدام به تنفس آگاهانه، گذاشتن نشانه است. مثلن دیدن چراغ قرمز یا شنیدن صدای اذان و یا یک صدای دیگر، حتی ترافیک هم می تواند بجای خشم برای تان فراهم نمودن فرصت باشد. با خیلی چیزها می توانیم برای خود نشانه درست کنیم.
▪️به تنفس آگاهانه بپردازید و ابتدا مسیر دم و باز دم را حس کنید و بعداز آن سعی کنید از داخل بدن درونی خود را احساس کنید یا ببینید می توانید از وزن خود آگاه شوید.