مباني روشهاي مشاوره باليني از منظر اسلام

مقدمه
 

قبل از شروع بحث لازم است اين نكته را خاطرنشان كنیم كه عنوان مباني روشهاي مشاوره از ديدگاه اسلام مي‏تواند يكي از سه احتمال زير را شامل شود:
الف) احتمال اول بررسي مباني روشهاي موجود مشاوره و روان‏درماني از ديدگاه اسلام است؛ يعني براي همين روشهايي كه امروزه در روان‏شناسي باليني براي بهبود بيماران و اصلاح رفتار و نگرش آنان مورد استفاده قرار مي‏گيرد، مباني ديني و عقيدتي فراهم گردد. طبيعي است كه اين احتمال متناسب با شأن اسلام به عنوان يك دين بزرگ الهي نيست، چرا كه نبايد دين وسيله‏اي براي توجيه روشهاي متغيّر و دائما در حال دگرگوني يك رشته علمي قرار گيرد.
ب) احتمال ديگر ممكن است بر اين پيش‏فرض استوار باشد كه در اسلام روشهاي خاصي براي مشاوره و روان‏درماني مراجعين و بيماران رواني وجود دارد و اين روشها مورد استفاده مسلمانان قرار داشته و در مجموعه‏اي مشخص تحت نام روشهاي مشاوره ديني معلومِ نظر محققان و صاحب‏نظران اين فن است و حال ما مي‏خواهيم با توجه به تحولات زمانه مجددا آن روشها را صورت‏بندي نماييم و مباني و اصول آن روشها را تدوين كنيم. اين احتمال هم تا حدي مبالغه‏آميز و دور از واقع‏بيني به نظر مي‏رسد. چون لااقل تاكنون تكنيكها و راهبردهاي عملي چنين روش ويژه‏اي به صورت مدون و مشخص معرفي نشده است و از چگونگي اثربخشي و مراحل اصلاح و ترميم يك نابهنجاري به صورت تجربي موارد قابل توجهي گزارش نشده است.
ج) و احتمال آخر اين كه براساس منابع ديني و متون مقدس دين اسلام مي‏توان، روشهاي مشاوره و روان‏درماني خاص و احيانا متفاوت با روشهاي موجود را تدوين و معرفي نمود. اين احتمال قابل تأملي است كه نگارنده به چند و چون آن پرداخته و احتمال وجود يا عدم وجود چنين روشهايي را مورد عطف‏نظر قرار داده است.
برهمين اساس در اين مقاله ضمن تبيين مفهوم مشاوره از نگاه روان‏شناسي معاصر و اسلام و بيان تفاوتهاي مفهومي مشاوره از اين دو منظر، استدلال شده است كه اسلام يك مكتب و نظريه مشاوره‏اي نيست بلكه نظام فكري، عقيدتي و رفتاري جامعي است كه چارچوبهاي كلي زندگي انسان سالم را ترسيم كرده و راههاي وصول به فلاح و سعادت نهايي را مشخص نموده است و اصول و روشهاي مشاوره همچون ساير امور بشري بايد لااقل در جوامع اسلامي با اهداف، ارزشها و هنجارها، برنامه‏ها و تكاليف اسلامي سازگاري يابد. بدين‏ترتيب روشن مي‏شود كه چرا بايد مشاوره و روان‏درماني از ديدگاه اسلام مورد بررسي قرار گيرد؛ تأكيد اسلام بر مسأله مقدِّمي و زيربنايي بهداشت و سلامت رواني انسانها و ارائه راهكارهاي مناسب براي تحقق آن، لزوم توجّه به غايات، هنجارها و وظايفي كه اسلام براي بشر معيّن كرده است در تدوين نظريه درماني و تنظيم روشهاي مشاوره، وجود توصيه‏هاي ارزشمند و ارائه راهبردهاي كارآمد مشاوره‏اي در كلام و مرام معصومين(ع) و اهميت توجّه به باورها، اعتقادات و ارزشهاي ديني مراجعان در امر مشاوره و راهنمايي، پاره‏اي از دلايل پرداختن به اين مهم از ديدگاه اسلام مي‏باشند.

تعريف مشاوره حرفه‏اي

مشاوره در مفهوم جديد و حرفه‏اي آن ترجمه واژه انگليسي Counseling از ماده Counsel به معناي پند، نصيحت، راهنمايي و پيشنهاد است. براي اين مفهوم در اصطلاح تخصّصي آن تعاريف فراواني ارائه شده است. از آن جمله كميته معيارهاي حرفه‏اي انجمن روان‏شناسي امريكا در سال 1981 حرفه مشاوره را با توجه به جنبه‏هاي عملي و قابليت‏هاي اجرايي آن چنين تعريف مي‏كند:
مشاوره يعني كمك به مراجعين براي كسب مهارتهاي فردي ـ اجتماعي و تغيير و يا اصلاح اين مهارتها، توسعه و پيشرفت سازگاري و افزايش قابليت انطباق آنان با تمنيّات و خواستهاي متنوع و متغيّر زندگي، افزايش مهارتها به منظور مقابله با مشكلات محيطي و بالاخره توسعه انواع قابليتهاي آنان در حل مسائل، مشكلات و تصميم‏گيريها (American Psychologists Vol:36 pp.652-663).
هدف مشاوره از نظر A. P. A مساعدت و ايجاد تسهيلات لازم در انجام وظيفه و عملكرد مؤثري است كه در جريان رشد و توسعه در طول زندگي و با تأكيد بر جنبه‏هاي مثبت رشد و قابليت انطباق فرد و آشنايي او با مسأله رشد و توسعه انجام مي‏گيرد. به عقيده انجمن روانشناسان آمريكا مسائلي كه موضوع مشاوره و راهنمايي قرار مي‏گيرند عبارتند از: تعليم و تربيت، انتخاب شغل، مسائل جنسي، ازدواج، مشكلات خانوادگي، روابط اجتماعي، بهداشت، كهولت و سالمندي و انواع معلوليتهاي جسمي ـ رواني. (American Psychologists Vol:36 pp.652-663).
همچنانكه ملاحظه مي‏شود تعريف فوق يك تعريف كاربردي است كه نحوه كار مشاور با مراجعين را بيان مي‏كند. بر اين اساس مشاور در كار با مُراجع مي‏كوشد در رابطه با مسائل و مشكلات و نيازهاي او به پرسشهاي شخصي وي پاسخ گويد. مثلاً ناتواني و ميزان عدم تأثيرگذاري فرد چه قدر است؟ مدارج و سطوح كارآيي و لياقتي كه او مي‏تواند به آن دست يابد كدامند؟ چه مهارتهايي بايد كسب كند؟ و چه رفتارهايي نيازمند تغييرند؟ چگونه نقش يا نقشهايي را كه بعهده دارد به خوبي ايفا نمايد؟ به چه ترتيب سطح انتظارات و اميدها، و وظايف محوله را با واقعيتهاي وجودي خويش سازگار نمايد؟
كرومبولتز (1965) معتقد است: «مشاوره از تمامي فعاليتهاي اخلاقي تشكيل يافته است كه در آن مشاور تعهد و تلاش مي‏كند تا به مُراجع كمك كند تا به آن دسته از رفتارهايي بپردازد كه بتوانند به حل مشكلات و مسائل او منجر شوند» (به نقل از روان‏شناسي مشاوره، صفحه 10). انجمن مشاوره ايران، مشاوره را فرايندي مبتني بر يك رابطه ياورانه حضوري و تخصصي مي‏داند كه طي آن مشاورِ كارآمد با استفاده از دانش و مهارتهاي ويژه خود امكان رشد، حمل مشكلات و تغيير مُراجع يا مراجعان خود را فراهم مي‏كند (انجمن مشاوره ايران، بيانيه مورخه 5/5/1377).
همچنان‏كه از تعاريف فوق پيداست مشاوره در مفهوم حرفه‏اي آن زمينه‏اي نسبتا جديد است كه از عمر آن بيش از يكصد سال نمي‏گذرد و عمدتا به عنوان يكي از دستاوردهاي دانش روان‏شناسي نوين محسوب مي‏شود كه در پاسخ به نياز روزافزون انسان معاصر براي انطباق و سازگاري بيشتر با شرايط پيچيده و دشوار زندگي در عصر حاكميت تكنولوژي و صنعت بر انسان و طبيعت بوجود آمده است.
گفتن ندارد كه اين مفهوم با موعظه، نصيحت، مشورت و اندرزهاي اخلاقي متفاوت است و شامل مجموعه‏اي از شيوه‏هاي متنوع و پيچيده براي كمك به افراد در انتخاب راه و عمل بر اساس آن، تغيير و تصحيح شناختها و نگرشها، آموزش راههاي سازگاري با مشكلات هيجاني، افزايش مهارت ارتباطات مؤثر بين فردي و همچنين يادگيري رفتارهاي متناسب با شرايط و موقعيتهاي دائما در حال تغيير است تا در هزار توي مشكلات عصر جديد بتواند بر اساس تواناييها، امكانات و علايق خود بهترين انتخاب را اتخاذ نمايد.

مفهوم مشورت در اسلام

كلمه مشورت و مشاوره كه در تداول فارسي‏زبانان به كسر «واو» و «راء» تلفظ مي‏شود ولي تلفظ صحيح آن مشاوَرَه به فتح «واو» و «راء» است واژه‏اي عربي از ريشه شار، يشير به معناي بيرون آوردن، آراستن و رأي زدن است (لغت‏نامه دهخدا، واژه مشاورة).
در قرآن مجموعا سه بار كلمات هم خانواده آن ذكر شده است و به معناي توافق و هم‏رأيي، اهتمام به جلب‏نظر و رأي مردم در مسائل حكومتي و عاملي از مجموعه عوامل مؤثر در تشكيل يك جامعه سالم به كار رفته‏اند.
موارد مذكور به ترتيب عبارتند از:
الف) فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا… (بقره، آيه 233).
اگر پدر و مادر با رضايت و مشورت يكديگر تصميم گرفتند كودك را از شير بگيرند اشكالي به رأي آنان نيست. آيه فوق درباره چگونگي شير دادن و از شير گرفتن نوزادان و حقوق گوناگون و متقابلي كه مادر، فرزند و پدر در اين زمينه دارند، نازل شده و وظايف و حقوق هريك را مشخص مي‏كند. يكي از اين وظايف همفكري و توافق والدين با يكديگر و مشورت با صاحب‏نظران براي از شير گرفتن پيش از موعد طفل است (تفسير راهنما، جلد 2، صفحه 137).
در اين آيه مشاوره به معناي توافق و تراضي والدين است.
ب) فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ اللّه‏ِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الاْءَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَي اللّه‏ِ إِنَّ اللّه‏َ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ. (آل‏عمران، آيه 159).
پس در سايه لطف و رحمت پروردگارت با آنان نرمخويي كردي و اگر تندخو و سختدل بودي قطعا از پيرامون تو پراكنده مي‏شدند، پس از ايشان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در امور با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتي بر خدا توكل كن كه خدا توكل‏كنندگان را دوست دارد.
اين آيه ناظر به حوادث جنگ احد است كه در آن افرادي كه از جبهه جنگ گريخته بودند تقاضاي بخشش داشتند و خداوند پس از اشاره به يكي از ويژگيهاي اخلاقي پيامبر (نرم‏خويي) و ضمن فرمان به عفو و طلب رحمت براي آنان از پيامبر مي‏خواهد كه باز هم با آنها مشورت كند و رأي و نظر آنان را ناديده نگيرد. مفسران درباره علت امر به مشورت با وجود كمال عقل پيامبر(ص) و وحي آسماني وجوه مختلفي را بيان داشته‏اند. از آن‏جمله فخر رازي در تفسير كبير يكي از وجوه ضرورت امر به مشورت را چنين توجيه مي‏كند كه گرچه عقل پيامبر از عقل همه مردم كامل‏تر است و علوم بشري نيز محدود است ولي بعيد نيست كه وجوهي از مصلحت به نظر كسي برسد و به نظر پيامبر(ص) نرسيده باشد (تفسير كبير، جلد5، ص69).
هريك از توجيهات مفسران در باب امر به مشورت در آيه فوق را كه بپذيريم، به هرحال مشورت در اين آيه يك دستور حكومتي است. از اين رو مي‏بينيم پس از انجام مشورت و روشن شدن نتيجه هرگونه دودلي و پراكندگي بايد كنار گذاشته شود و قاطعيت و تصميم جانشين آن گردد.
ج) وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَي بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (شوري، آيه 38).
[مؤمنان كساني هستند] كه نداي پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مي‏دارند و امورشان با مشورت سامان مي‏پذيرد و از آنچه داده‏ايم انفاق مي‏كنند.
دقت در آيات قبل از اين آيه مبيّن اين نكته است كه خداوند ضمن توصيف مؤمنان به دو ويژگي مهم ايمان و توكل به هفت اصل عملي فرمان مي‏دهد كه مي‏توان از آنها به عنوان اركان يك جامعه سالم با حكومت صالح و قدرتمند نام برد. اين اصول به ترتيبي كه در قرآن آمده عبارتند از: اجتناب از گناهان، تسلط بر خود به هنگام خشم، پذيرش همه قوانين الهي از جان و دل، انجام امور و تصميمات اجتماعي از طريق همفكري و مشورت، اقامه نماز، انفاق در راه خدا و ايستادگي در برابر ظلم و تجاوز.
بنابر مطالب پيش گفته به نظر مي‏رسد كه مفهوم شور و مشورت در قرآن كريم در معاني سه‏گانه توافق و هم‏رأيي، اهتمام به جلب نظر و رأي مردم در مسائل حكومتي و عاملي از مجموعه عوامل مؤثر در ايجاد انسانهاي صالح و تشكيل جامعه سالم به كار رفته است.
در احاديث و روايات هم مشاوره عمدتا به معناي گفتگو و تبادل‏نظر با افراد صاحب‏نظر و خردمند (ذُوي‏الرَّأْي، عاقل) و استفاده از رأي و نظر آنان در تصميم‏گيريهاي مهم و دشوار گرفته شده است. چند نمونه از اين احاديث عبارتند از:
قالَ رَسوُلُ اللّهِ(ص): «اَلْمُشاوَرَةُ حِصْنٌ مِنَ النَّدامَةِ واَمْنٌ مِنَ اَلْمَلامَةِ (نهج‏الفصاحة، حديث 3095)؛ مشورت موجب پيشگيري از پشيماني و ايمني از سرزنش است». قالَ رَسوُلُ اللّهِ(ص): «لامُظاهَرةَ اَوثَقُ مِنْ المُشاوَرَةِ (نهج‏الفصاحة، حديث 2506)؛ هيچ پشتيباني و تعاوني بهتر از مشورت نيست». قالَ عليٌّ(ع): «مَا اسْتُنْبِطَ الصَّوابُ بِمِثْلِ المُشاوَرَةِ (شرح غررالحكم، جلد6، صفحه64)؛ جز با مشورت به راه درست نتوان رسيد».
پيامبر اسلام(ص) در پاسخ به پرسشي در مورد چگونگي تصميم‏گيري فرمودند: «اَلْعَزْمُ مُشاوَرَةُ اَهل الرّأيِ ثُمَّ اِتّباعِهِمْ»(تفسير ابن‏كثير، جلد 1، صفحه 420)؛ تصميم‏گيري عبارت است از مشورت با متخصصين و صاحب‏نظران و پيروي از نظر ايشان.

دلايل بررسي مشاوره از ديدگاه اسلام

با تأمل در آيات و روايات فوق مي‏توان نتيجه گرفت كه مفهوم مشورت و مشاوره از نظر قرآن كريم و ديگر منابع اسلامي، با مفهوم مشاوره و روان‏درماني به معناي تخصصي و حرفه‏اي آن ـ كه امروزه موردتوجه و تأكيد روان‏شناسان و مشاوران است ـ متفاوت است و نمي‏توان اين دو را مترادف و داراي يك معنا دانست.
اما اين بدان معنا نيست كه نمي‏توان در باب رابطه مشاوره با اسلام سخن گفت و بايد آنها را، دو مقوله كاملاً متفاوت و بيگانه از يكديگر به حساب آورد؛ بلكه بالعكس دلايل مهمي وجود دارد كه نشان مي‏دهد پرداختن به اين بحث، لااقل در جوامع اسلامي امري كاملاً ضروري و اجتناب‏ناپذير است. پاره‏اي از اين دلايل عبارتند از:

1ـ تأكيد اسلام بر بهداشت رواني و سلامت روح انسانها

هرچند مفهوم سلامت روح و به تعبير قرآني آن قلب سليم (شعراء، آيه 89) مفهومي ارزشي است ولي سلامت رواني به معناي روان‏شناختي آن پيش‏شرط و مقدمه تحقق قلب سليم است. در قرآن كريم مفاهيم سه‏گانه، سكينه، حيات طيبه و قلب سليم به نوعي به آرامش و سلامت روحي انسانها اشاره دارد. سكينه (از ماده سكون) به معناي آرام بودن دل و فقدان هرگونه اضطراب و نگراني است. اين واژه شش‏بار در قرآن ذكر شده است. از مجموع آياتي كه اين واژه در آنها آمده است، مي‏توان استنباط كرد كه آرامش دروني و يا سكون و ثبات قلبي موهبتي الهي است كه بر اثر ايمان به خداوند متعال و عمل صالح حاصل مي‏شود (فتح، آيه 4).
حيات طيبه يا زندگي پاكيزه و سرشار از آرامش، امنيت و رفاه و آسايش در مفهوم اين جهاني آن يكي از اهداف اسلام در زندگي فردي و اجتماعي انسانهاست كه با عمل صالح و نيكو به دست مي‏آيد (نحل، آيه 97). ناگفته پيداست كه حيات طيبه مسأله‏اي فراتر از بهداشت و سلامتي رواني افراد است و به ايجاد جامعه سالم نظر دارد ولي شكي نيست كه رابطه جامعه سالم و انسانهاي سالم رابطه‏اي تعاملي و متقابل است و بدون وجود حيات طيبه در زندگي فردي امكان فراهم آوردن آن در ابعاد اجتماعي ميسر نيست.
قلب سليم نزديكترين مفهوم به سلامت رواني است چون غالبا ماده قلب در فرهنگ ديني به معناي روح، روان و عقل به كار برده شده است و قلب سليم يعني قلبي (يا روح و رواني) كه از هرگونه بيماري و انحراف اخلاقي و اعتقادي و رفتاري به دور باشد. (شعراء، آيه 89 و صافات، آيه 84).
بنابراين با وجود ارزش مدار بودن مفهوم سلامت روح و روان در اسلام و تفاوت آن با مفهوم بهداشت رواني موجود در ادبيات روان‏شناسي معاصر، ولي از آنجا كه سلامت رواني مقدمه لازم و ضروري تأمين سلامت روح و نفس انساني است، بهداشت روان نيز مورد توجه و تأكيد خاص اسلام قرار گرفته است و براي تأمين آن در سطح فرد و جامعه توصيه‏ها و دستورات فراواني از سوي معصومين(ع) ارائه شده است. بديهي است كه يكي از مهمترين راههاي تأمين سلامت رواني انسانها در جامعه گسترش امر مشاوره و راهنمايي است.

2ـ لزوم توجه به غايات، هنجارها و وظايف اسلامي در تدوين نظريه درماني و كاربرد مشاوره در جوامع اسلامي.

اسلام به عنوان مكتبي خاص و همه‏جانبه‏نگر كه ماهيت انسان، چگونگي رفتار او در اين جهان و وظايف و سرنوشت وي از مباحث محوري آن به شمار مي‏آيند و سعادت و رستگاري انسان و حركت در مسير كمال مطلق، هدف اساسي و نهايي آن مي‏باشد براي سلامتي روح و روان انسان اهميتي فوق‏العاده قائل است. به همين جهت براي هر مرحله از رشد و تكامل انسان برنامه‏ها و وظايف خاصي معين كرده است. تكاليف عبادي همچون نماز، روزه، خمس، زكات، حج، جمعه و جماعات، ذكر و دعا و توصيه‏هاي اخلاقي همچون رضا، توكل، ولايت، محبت، صله رحم، حسن خلق، توجه به كانون خانواده، ازدواج سالم و… نمونه‏هايي از اين وظايف و برنامه‏ها براي تأمين سلامت فردي و اجتماعي انسانهاست. توجه و عمل به اين برنامه‏ها و تكاليف است كه راه سعادت و كمال انساني را هموار مي‏كند و او را به سوي هدف نهايي انسانيت كه از نظر قرآن اِلَي‏اللّهِ المَصيرِ (فاطر، آيه 35؛ نور، آيه 24؛ آل‏عمران، آيه 28 و…) و إِنَّا للّه‏ِِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (بقره، آيه 156) است، رهنمون مي‏سازد.
روشن است كه هر نوع مشاوره و راهنمايي در جامعه ديني بايد با لحاظ كردن اين برنامه‏ها و وظايف صورت گيرد تا امكان وصول به اهداف غايي اسلام فراهم آيد.

3ـ ضرورت توجه به باورها، اعتقادات و ارزشهاي ديني مراجعان

توجه به باورها، اعتقادات و ارزشهاي مورد احترام مراجعان از اصول اوليه‏اي است كه براي دستيابي به يك مشاوره مؤثر و تأثيرگذار بايد مورد توجه مشاوران قرار گيرد. بحث از ارزشها بحث از چيزهايي است كه مردم به آن معتقدند، از آن دفاع مي‏كنند و در زندگي مهم تلقي مي‏شوند. ارزشها علت رفتار مردم و حتي طرز فكر آنهاست، انگيزه افراد براي برنامه‏ريزي و عمل است. بنابراين باورها و ارزشهاي انسان به زندگي او جهت مي‏دهند و چگونگي رفتار وي را مشخص مي‏سازند. از سوي ديگر اشخاصي كه ارزشهاي خود را نمي‏شناسند غالبا دچار رفتارهاي بي‏معنا و بي‏ثمر، گمگشتگي نقش و بي‏هويتي و در نتيجه گرفتار تعارض و ناكامي‏اند.
درك ارزشهاي مُراجع از سوي مشاور مي‏تواند تسهيل‏گر درك مشاور از رفتار، اهداف، تعارضها يا سردرگميهاي مُراجع باشد و به همين ترتيب رعايت اين ارزشها در دستورالعملها و روشهاي ارائه شده از سوي وي مي‏تواند تأثير به‏سزايي در تسريع فرايند درمان و حل مشكلات داشته باشد.
علاوه بر اين يكي از مشكلات كنوني سست شدن ارزشها و هنجارهاي اخلاقي و ديني است كه او را دچار پوچي، بي‏هدفي، اضطراب، بي‏هويتي و سرگشتگي نموده است. امروزه يكي از وظايف اصلي مشاوران تصريح ارزشها و تأكيد بر نقش آن در اصلاح و حل مشكل مُراجع مي‏باشد.
گيلرت ون در كتاب مشاوره در دنياي معقول (1963) مي‏نويسد:
«دومين توافق‏نظر درباره ارزشها آن است كه اينك بسياري از روان‏شناسان ارزشها را مشكل محوري بسياري از اشخاص دردمند مي‏دانند. پنجاه سال قبل، ارزشها صريحا تعريف شده بود و به نظر مي‏رسيد ناسازگاري حاد معلول نقض عمدي آنها مي‏باشد. درمان رواني عمدتا عبارت بود از آزاد كردن فرد از احساس گناه شديدِ ناشي از سرپيچي از دستورات والدين و ساير ارزشها و هنجارهاي جامعه، اما امروزه به نظر مي‏رسد كه تصوير تقريبا عكس آن شده است. شخص دچار مشكل، خود را بيش از گناهكار بودن، سرگشته مي‏بيند. انتظارات اجتماعي متنوع‏تر، نامعين‏تر و سست‏تر شده‏اند. امروزه فرايندهاي اجتماعي كه موجب تثبيت شديد ارزشها مي‏شوند تا حدي به خاطر نامنسجم‏تر بودن خانواده و جامعه، ضعيف‏تر شده‏اند.
درنتيجه فرد احساس فقدان هدف و جهت مي‏كند. احساس بيگانگي بيشتري از ديگران و حتي خودش مي‏نمايد. احساس بي‏ارزشي و ترديد نسبت به هويت خود، او را رنج مي‏دهد. بايد به خاطر خودش، منش يا كاراكتر خود را پيدا كند. وجود ارزشهاي قوي و بنيادي است كه فرد مي‏تواند وجود شخص رضايت‏بخش را بر آن بنا كند.
بنابراين، تصريح ارزشها و شايد كسب ارزشهاي تازه به صورت يكي از تكاليف عمده مشاوره در آمده است.

4ـ وجود توصيه‏هاي ارزشمند و راه‏كارهاي مؤثر مشاوره‏اي در كلام و مرام معصومين(ع)

هرچند وظيفه و هدف اصلي پيامبران الهي و ائمه معصومين(ع) آوردن دانش و معرفت تجربي جديد نبوده است، بلكه رسالت اصلي آنان تبيين جهت درست زندگي براي رسيدن ابناء بشر به رشد، كمال و سعادت واقعي است ولي شكي نيست كه مردم براي حل مشكلات تربيتي و ديني و كاهش فشارهاي عاطفي و روحيشان همواره در زمان حيات معصومين(ع) به آنان مراجعه كرده و از آنها طلب راهنمايي و كمك مي‏كرده‏اند. ايشان نيز با سعه صدر و روي گشاده پذيراي مردم بوده و براي درمان دردهاي روحي و اختلافات رفتاري آنها، تناسب با شرايط و موقعيت فرد مراجعه‏كننده توصيه‏هاي ارزشمند و ثمربخشي مي‏كردند كه روان و رفتار آنها را متحول مي‏ساخت، نمونه‏هاي در كتب سيره و تاريخ نقل شده است. هرچند نمي‏توان از اين توصيه‏ها به عنوان نظريه‏هاي علم روان‏شناسي و روشهاي كاربردي مشاوره در روان درمانگري ياد كرد امّا بسياري از آنها مي‏تواند مبناي انديشه و عمل مشاوران قرار گيرد .

ويژگيهاي مشاور از منظر معصومين(ع)

1ـ4. ويژگيهاي مشاور

براساس روايات اسلامي مشاور بايد خردمند و صاحب‏نظر، آزادانديش و دين‏محور، مهربان و دلسوز، رازدار و امين، دانشمند و داراي تجربه و پايبند به دستورالعملهاي خويش باشد: قالَ الصّادِقُ(ع): «اِنَّ الْمَشْوَرَةُ لاتَكُونُ اِلاّ بِحُدُودِها فَمَن عَرَفَها بِحُدودِها وَاِلاّ كَانَتْ مَضرَّتِهَا عَلَي الْمُسْتَشيرِ اَكْثَرُ مِنْ مَنْفَعَتِها لَهُ. فَاَوَلُّها: اَنْ يَكُونَ اللَّذي يُشاوِرُهُ عاقِلاً؛ وَالثّانِيَةِ: اَنْ يَكُونَ حُرَّا مُتَديِّنا؛ وَالثّالِثَةِ: اَنْ يَكُونَ صِدّيقَا مُؤاخِيا؛ وَالرّابِعَةِ: اَنْ تَطَّلِعَهُ عَلي سِرِّكَ فَيَكُونُ عِلمُهُ بِهِ كَعِلْمَكَ بِنَفسِكَ ثُمَّ يَسْتُر ذلِكَ وَيَكْتُمُه؛ فَاِنَّهُ اِذا كانَ عاقِلاً اِنْتَفَعَتْ بِمَشْوَرَتِهِ وَاِذا كانَ حُرّا مُتَدَّيِنا جَهَدَ نَفْسَهُ فِي النَّصيحَةِ لَكَ وَاِذا كانَ صِدّيقا مُؤاخِيا كَتَمَ سِرَّكَ اِذَا اطْلَعْتَهُ عَلي سِرِّكَ وَاِذا اطْلَّعْتَهُ عَلي سِرِّكَ فَكانَ عِلمُهُ بِهِ كَعِلْمَكَ تَمَّتْ المَشْوَرَةِ وَكَمُّلَتِ النَّصيحَةُ» (بحارالانوار، جلد 75، صفحه 102 وجلد 91، صفحه 253).

شايسته نيست مشورت جز با رعايت حدود و شرايطش انجام پذيرد، چه در غير اين صورت زيان آن براي مشورت‏كننده بيش از منافع و سودش خواهد بود. اين شرايط عبارتند از: خردمند و صاحب‏نظر باشد؛ 2. آزادانديش و دين‏محور باشد؛ 3. نسبت به تو محبت و صميميت داشته باشد؛ 4. هنگامي كه راز تو بر وي آشكار گرديد و آگاهي او به مسائل و مشكلات تو همانند خود تو گرديد، آن را مكتوم و پوشيده نگهدارد. پس اگر مشاور خردمند و صاحب‏نظر باشد از مشاوره‏ات با وي سودخواهي برد و اگر آزادانديش و دين‏محور باشد، تمامي تلاش خود را براي اصلاح و حل مشكل تو به كار خواهد بست و اگر نسبت به تو صميميت و دلسوزي داشته باشد رازي را كه بر او گشوده‏اي، پنهان و مكتوم نگاه خواهد داشت و زماني كه او را بر راز خويش آگاه ساخته‏اي و آگاهي او نسبت به مشكل همانند آگاهي تو گرديد، در اين حالت مشورت كامل مي‏شود و خيرخواهي به كمال مي‏رسد.
قالَ عَليٌّ(ع): «خَيرٌ مَنْ شاوَرْتَ ذَوِي النُّهي وَالعِلْمِ وَاُولُوا التَّجارُبِ والْحَزمِ» (شرح غررالحكم، جلد3، صفحه 428)؛ بهترين كساني كه شايسته مشورت كردن هستند خردمند بازدارنده و دانشمند متخصّص و افراد داراي تجربه و دورانديشي هستند.
قالَ رَسوُلُ‏اللّه(ص): «اَلمستشارُ مُؤتَمنُ فَانْ شاءَ واِنْ شاء سَكَت فَاِنْ اَشارَ فَلْيُشِرْ بِما لَوْ نَزَل به فَعَلَهُ» (نهج‏الفصاحة، حديث 3094)؛ مشاور امانتدار و رازدار است اگر خواهد رأي و نظر خود را اعلام كند و اگر بيان نظرش را به مصلحت ندانست خاموش بماند، ولي اگر خواست نظرش را بگويد همان را گويد كه اگر خود او بود آن كار را مي‏كرد.

2ـ4. اصولي كه بايد مشاور آنها را رعايت نمايد

پاره‏اي از اصولي كه مشاور در هنگام مشاوره بايد آنها را رعايت نمايد از نظر متون ديني عبارتند از:
1ـ2ـ4. اگر مشاور مشكل مراجع را تشخيص و راه‏حل آن را در جهت رشد مراجع پيدا كرد به خاطر منافع شخصي‏اش او را عمدا به راه ديگري هدايت نكند.
قالَ رَسُولُ‏اللّهِ(ص): «مَنْ اِسْتَشارَ اَخاهُ فَاَشارَ عَلَيهِ بِاَمْرٍ وَهُوَ يَرَي الرُّشْدُ غَيرَذلِكَ فَقَدْ خانَهُ (مسند احمد، جلد 2، صفحه 365)؛ كسي كه برادر دينيش از او مشاوره و راهنمايي بطلبد و او در حالي كه راه رشد و صلاح را مي‏داند او را به راه ديگري راهنمايي كند قطعا به او خيانت كرده است».

2-2-4. مشاور در هر حال بايد اصول، انصاف، بي‏طرفي و امانتداري را رعايت نمايد.

قالَ الصّادِقُ(ع): «اِعلَمْ اَنَّ ضارِبَ عَليٍّ(ع) بِالسَّيفِ وَقاتِلَهُ لَوْ اِئْتَمَني وَاسْتَنْصَحَني وَاسْتَشارَني ثُمَّ قَبِلْتُ ذلِكَ مِنْهُ لاَدَّيتُ اِلَيهِ اَلاَمانَةَ (تحف‏العقول، صفحه 374)؛ بدان اگر كسي كه اميرالمؤمنين را به شمشير ضربت زد و او را به شهادت رساند به من اعتماد نمايد و علي(ع) مرا امين خود شمارد و از من پند خيرخواهانه و نظر مشورتي طلب نمايد در صورتي كه درخواست او را بپذيرم حتما امانت را در اين كار نسبت به او رعايت خواهم كرد».
3ـ2ـ4. مشاور بايد متعهدانه تمام توان و كوشش خود را در جهت تشخيص درست مشكل و ارائه راه‏حلهاي صحيح بكار بندد.
قالَ الصّادِقُ(ع): «قالَ لُقْمانَ لاِبْنِهِ: وَاِذ اسْتَشْهَدُوكَ عَلَي الْحَقِّ، فَاشْهَدلَهُمْ وَاجْهَد رَأيُكَ لَهُم اِذا اسْتَشارُوكَ. ثُمَّ لاتَعْزِمْ حَتّي تَثْبُتَ وتَنْظُرَ، ولاتُجِبْ فِي مَشْوَرَةٍ حَتّي تَقوُمَ فيها وَتَقْعُد وَتَنامَ وَتَأْكُلَ وَتُصَّلِ وَاَنْتَ مُسْتَعْمِلٌ فِكرَكَ وَحِكْمَتِكَ فِي مَشْوَرِتِه. فَاِنَّ مَنْ لَم يُمَحِصِّ النَصيحَةَ لِمَنْ اسْتَشارَهُ سَلَبَهُ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالي رَاْيُهُ وَنَزَع اللّهَ عَنْهُ الاَمانَةِ؛ لقمان به پسرش مي‏گفت: هرگاه از تو براي حقي شهادت خواستند پس شهادت بده و هرگاه با تو در كاري مشورت كردند و نظرت را خواستند كوشش فكري فراواني كن تا نظر و رأي صحيح را بيابي. پس از آن فورا تصميم به ارائه نظرت مگير، مگر هنگامي‏كه آن مسأله براي خودت كاملاً ثابت و قطعي شده باشد و در شكل موردنظر، دقت كافي و وافي كرده باشي، نشسته باشي، خوابيده باشي، خورده باشي و نمازگزارده باشي در حالي كه فكر و انديشه حكيمانه خويش را در اطراف موضوع بكار گرفته و مستمرا در اين مدّت ـ دريافتن راه‏حل درست ـ انديشيده باشي. همانا كسي كه خيرخواهي و نصيحت خود را براي كسي كه با او مشورت مي‏كند كاملاً خالص و بي‏شائبه نكرده باشد خداوند تبارك و تعالي رأي خويش را از او سلب مي‏كند و امانت خويش را از او پس مي‏گيرد.
4ـ2ـ4. مشاور بايد در صورتي كه خود نمي‏تواند مشكل مراجع را حل نمايد با كمال صراحت و صداقت او را به افراد صاحب‏نظر و متخصص مربوط ارجاع دهد.
قالَ عَليٌّ بن الْحُسَين(ع): وَ اَمّا حَقٌّ الْمُسْتَشيرِ فَاِنْ حَضَركَ لَهُ وَجْهُ رَأيٍ جَهَدْتَ لَهُ فِي النَّصيحَةِ وَاَشَرْتَ عَلَيهِ بِما تَعْلَمُ اِنَّكَ لَو كُنْتَ مَكانَهُ عَمِلْتَ بِهِ وَذلِكَ لِيكُنْ مِنْكَ في رَحْمَةٍ وَلينٍ فَاِنَّ اللّينَ يُونِسُ الوَحْشَةَ واِنَّ الْغَلْظَ يُوحِشُ مَوْضِعَ اَلاُنْسِ وَاِنْ لَمْ يَحْضُرْكَ لَهُ رَأيٌ وَعَرَفْتَ لَهُ مَنْ تَثِقُ بِرَأْيِهِ وَتَرْضي بِهِ لِنَفْسِكَ دَلَلْتَهُ عَلَيْهِ وَأرْشَدْتَهُ اِلَيْهِ، فَكُنتَ لَمْ تَألُهْ خَيرا وَلَمْ تَدَّخِرْهُ نُصْحا» (تحف العقول، رسالة الحقوق، حق 39، صفحه 269).
حق مشورت كننده اين است كه اگر رأي صحيحي‏داري در نصيحت و خيرخواهي‏اش بكوشي و كاري را كه اگر تو بجاي او بودي مي‏كردي با مهرباني به او بنمايي. كه نرمشي رميدن را بزدايد و خشونت رميدن را بيفزايد، و اگر رأي و نظري نداري، او را نزد كسي كه به رأيش اعتماد داري و نظر او را براي خود مي‏پسندي، معرفي كني تا در خيرخواهي و نصيحتش كوتاهي و فروگذاري نكرده باشي.

نتيجه‏گيري

در اين مجال كوتاه با بررسي اجمالي مفهوم مشاوره از نگاه دانش روان‏شناسي معاصر و متون مقدس دين اسلام (قرآن و احاديث) اين نكته روشن گرديد كه اين مفهوم از اين دو منظر بيشتر اشتراك لفظي دارد تا ترادف مفهومي. به عبارت ديگر به دلايل متعدد نمي‏توان مفهوم مشورت و مشاوره‏اي كه در آيات قرآن و احاديث ائمه معصومين(ع) به آن اشاره شده است را با مشاوره تخصّصي و حرفه‏اي كه امروزه در ادبيات روان‏شناسي آن را تعريف مي‏كنند، يكي دانست. هرچند ممكن است مفهوم مشورت در منابع ديني را چنان عام و فراگير فرض كرد كه مشاوره و روان‏درماني حرفه‏اي را نيز دربرگيرد، ولي اولاً اثبات چنين فرضي نيازمند دلايل كافي، مقنع و قابل دفاع است، ثانيا حتي اگر چنين دلايلي اقامه شوند، عموميت بيش از حد مفهوم مشورت در متون ديني امكان اختصاص آن به مشاوره و روان‏درماني كنوني را دشوار مي‏سازد.
در مورد روشهاي مشاوره اسلامي هم ناگفته پيداست كه براي ارائه روشهاي كاربردي مشاوره نيازمند نظريه‏اي مدون در باب مشاوره و روان‏درماني هستيم كه آن نيز به نوبه خود مبتني بر پيش‏نيازها و مؤلفه‏هايي است كه مهمترين آنها عبارتند از: داشتن ديدگاهي مشخص در باب ماهيت انسان، وجود نظريه‏اي در باب ساختار شخصيت و چگونگي رشد آن، تعريف رفتار نابهنجار و تبيين علل آن، بيان چگونگي اثربخشي فرايند مشاوره و مراحل اصلاح و ترميم نابهنجاري و ارائه راهبردهاي عملي براي كمك به مُراجع.

به گمان نگارنده اسلام در باب پيش‏نياز اول يعني تبيين ماهيت انسان داراي مباني روشن و مشخصي است و ويژگيهايي چون داشتن دو بعد مادي و روحاني، تشريف به روح الهي، هدفداري، تعقّل، اراده و اختيار، خودآگاهي و مسئوليت‏پذيري، كرامت انسان و جانشيني خدا در زمين، داشتن گرايشهاي عالي معنوي و كشش‏هاي غريزي حيواني و ميل به كمال نهايي و خيرمطلق از مفاهيم اساسي انسان‏شناسي اسلام به شمار مي‏آيند. در مورد پيش‏نياز دوّم يعني تدوين نظريه‏اي در باب ساختار شخصيت و چگونگي رشد آن كاستي به چشم مي‏خورد و با وجود تلاشهايي كه عمدتا در دو دهه اخير در اين عرصه صورت پذيرفته است، هنوز نظريه‏اي كه در مجامع علمي قابل دفاع باشد، ارائه نشده است. در زمينه ماهيت رفتار نابهنجار و تبيين علل آن نيز ديدگاه اسلام، با آنچه روان‏شناسي علمي كنوني به آن نظر دارد يكسره متفاوت است و اساسا نمي‏توان آنها را در يك مقوله قرار داد. زيرا هرچند تعريف نابهنجاري يكي از چالشهاي دشوار روان‏شناسي معاصر است و به خاطر عدم وجود اتفاق‏نظر روان‏شناسان معاصر در باب ويژگيهاي انسان سالم و معيارهاي سلامت رواني يا به عبارت ديگر عدم وجود الگوي مناسب و مدل ايده‏آل از انسان سالم در فرهنگ غرب، صاحب‏نظران نتوانسته‏اند به توافقي اصولي در اين باب دست يابند. امّا وجه مشترك همه ديدگاههاي موجود تأكيد بر سلامت رواني به معناي فراهم آوردن امكان سازگاري هرچه بيشتر با محيط و استفاده از همه تواناييها و استعدادهاي فردي به منظور كسب حداكثر بهره‏مندي از لذت، آرامش و اميد به آينده است؛ در حالي كه از نظر اسلام هدف، سعادت و كمال مستمر انسان و رسيدن به مقام رضايت و قرب الهي است؛ هرچند در اين راه فرد دچار مشكلات، رنجها، كاستيها و ناسازگاريهايي نيز شود. به همين جهت از نظر اسلام نابهنجاري رواني يا بيماري دل عبارت است از هر رفتار يا حالتي كه فرد را از خداوند دور و او را به سوي باطل و پيروي از هواي نفس سوق دهد. چنين است كه از نظر قرآن مشركين و منافقين دو گروهي هستند كه بيش از همه دچار بيماري دل‏اند . (بقره، آيات 6 تا 13؛ انفال، آيه 49؛ توبه، آيه 125؛ حج، آيه 53؛ احزاب، آيه 60؛ مدثر، آيه 74 و…).
در باب چگونگي اثربخشي فرايند مشاوره و مراحل اصلاح و ترميم نابهنجاري براساس روشها و راهبردهاي ديني نيز هيچ پژوهش و منبع قابل استنادي وجود ندارد و بالاخره درباره آخرين مؤلفه بايد گفت عليرغم وجود پاره‏اي از راهبردهاي مشاوره‏اي در كلام معصومين(ع) مجموعه اين نمونه‏ها و موارد آنقدر زياد و منسجم نيستند كه بتوان براساس آن روشهاي درماني خاصي را براي كمك به مراجعين پيشنهاد كرد.
منابع :
1- سایت آفتاب www.aftab.ir
2- سایت تبیان www.tebyan.net
3- سایت طوبی www.tooba.ir
کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش