مقاومت دروني، عاملي مؤثر در بروز بيماري
‏”آبراهام هيکس”، يکي از متخصصان در زمينه ي “روان شناسي و کاربرد قانون جذب” معتقد است تنها چيزي که انسان را از زندگي سالم و دلخواه بازمي دارد، “مقاومت دروني” است.‏
در توضيح اين جمله مي توان گفت که اگر چيزي يا فکري، احساس خوبي براي شما به دنبال ندارد، پر از مقاومت است و اين مقاومت ذهني شماست که قادر است شما را از پاي درآورد و بيمارتان کند و تنها دليل تجربيات بدي که دارد يا خواهيد داشت نيز ريشه در اين مقاومت دروني دارد.
بايد گفت که همواره جرياني پايدار و دائمي از انرژي مثبت در انسان و جهان هستي وجود دارد که مي توان در برابر آن مقاومت کرد يا آن را پذيرفت؛ بنابراين مادامي که شما به اين جريان، اجزه ي ورود به درون تان را مي دهيد، حس فوق العاده اي پيدا مي کنيد؛ چيزي شبيه احساس سرزندگي، سلامت و فراواني اما به محض اين که جواز ورود اين جريان به درون تان را صادر نکنيد، احساس خوبي نخواهيد داشت و ان عامل، منشأ تمم احساس هايي چون ترس، غم، ضعف و سرزنش در وجودتان خواهد شد.
“هيکس” معتقد است همواره 3 نکته ي اساسي در مورد “مقاومت دروني” وجود دارد که عبارتند از:
1)”مقاومت دروني”، تنها عاملي ست که شما را از خوب بودن، دور مي کند.
2) از نشانه هاي “مقاومت دروني” مي توان به وجوئ احساسات منفي چون ترس، اضطراب، غم و افسردگي اشاره کرد.
3) مقاومت همشه بدين معناست که شما در مخالفت با مسأله اي پافشاري مي کنيد.
images (89)
“آبراهام” مي گويد: روزي فردي به من گفت: “من سرطان دارم و گفته اند تنها چند هفته زنده خواهم ماند اما من پيروز مي شوم.” به او گفتم: “نمي تواني پيروز شوي زيرا تمام توجه تو معطوف بيماري ست و تا وقتي که به آن به عنوان مشکل نگاه مي کني و مي گويي تو را از بين مي برم، در وضعيت مقاومت قرار داري. تو با سرطان، هماهنگي ارتعاشي پيدا کرده اي و در مقابلِ جريان مثبت خوب بودن، مقاومت مي کني بنابراين تمرکز بر خوب بودن کن و به خاطر بياور که جسم ات مي تواند تمام سلول هايت را از نو بسازد.”
چيزي که موجب آزار افراد مي شود، همان احساسات منفي ست که آنان در واکنش به يک چيز يا فکري خاص، در درون خود پرورش مي دهند و اين عامل، موجب ايجاد “مقاومت دروني” در آنان مي گردد؛ بنابراين به جرأت مي توان گفت دليل وجود بسياري از بيماري هاي خاص و صعب العلاج در افراد، اين است که آنان درباره ي جران انرژي شفابخشي که در درون شان وجود دارد، چيزي نمي دانند و در شرايط نامساعد و اضطراب زايي به سر مي برند.
توصيه ي ما به افراد بيمار، اين است که دريابند وجود چه چيزها يا افکاري، آنان را آزار مي دهد؟ و يا چه عواملي سبب ايجاد احساسات منفي مانند ترس، اضطراب و ضعف در وجودشان مي شود؟
تشخيص منشأ اين احساسات منفي، در واقع همان تشخيص مرکز “مقاومت دروني” آنان و به دنبال آن، شناسايي علت بيماري هاست؛ بنابراين فرد بيمار پس از شناسايي اين منشأ بايد آن را در وجود خود، کم رنگ نموده و از بين ببرد تا راه براي ورود جريان انرژي بخش در وجودش هموار گردد. منظور از انرژي و جريان نيروبخش، اين است که همواره در درون ما قدرتي وجود دارد که مي تواند ما را به سوي تندرستي و آرامش سوق دهد.
وظيفه ي ما اين است که براي دست يابي به هر گونه هدفي از جمله بهبود شرايط جسماني، در مرحله ي اول باور کنم که دست يابي به آن، به آساني ممکن است و در گام بعد، بايد خود را از تمامي افکار و تلقينات منفي که موجب بروز احساسات ناخوشايند در وجودمان مي شود، رها کنيم و سرانجام، بايد به مرحله اي برسيم که قادر باشيم از نيروي شفابخش درون مان به بهترين روش ممکن استفاده نماييم؛ در پايان نيز بيد بدانيم که اگر درصدد تحقق زندگي سرشار از سلامتي همراه با شادکامي براي خود هستيم، قدرت و نيروي درون مان از ما حمايت خواهد کرد.
منبع: کاربرد قانون جذب” “هومن گل پرور”
منبع: نشريه شادکامي- شماره: 75