Psychose
* این مقوله در روان شناسی مرضی به معنای اختلالی عمیق است که در رابطه ی میان هویت فردی و واقعیت خارجی به وجود می آید. پسیکوز انواع مختلف دارد: پارانویا، اسکیزوفِرنی، شور جنون آمیز(1) و مالیخولیا. در عرف فروید، پسیکوز عبارت است از این که فرد تحت فشار توقعات رانشی خود به ترک واقعیت ناچار شود و آن را به نحوی خاص خویش از طریق هذیان مجدداً بیافریند.
** جای تعجب نیست که فروید در وهله ی اول برای کشف علل پسیکوز به مکانیسم دفع امیال* روی آورد، یعنی همان راهی را انتخاب کرد که برای درک نِوروزها برگزیده بود. لذا به قرینه ی نوروزهای شناخته شده در مورد پسیکوز نیز به نِوروزی قائل شد که آن را نارسیسیک خواند. مع الوصف او این نکته را خاطرنشان می کند که در مورد اخیر تصورات کاملاً نقض شده و منِ نفسانی تحت فشار افکار هذیان آمیز دستخوش دگرگونی می شود.
وی در مطالعه ای که در مورد شخصی پارانویاک(2)به نام شِربِر به انجام رسانید، مسئله ی پسیکوز را مورد مطالعه قرار داد. در پارانویا(3) رد و انکار امیال همجنس دوستانه به بازگشت لیبیدو به سوی منِ نفسانی می انجامد و هذیان کوششی در جهت بازیافتن واقعیتِ از دست رفته ی عالم خارج است.
در اسکیزوفرنی فرد کلمات و عناصر کلامی را به جای اشیا می گیرد. یا به عبارتی دیگر، تصورات مربوط به الفاظ به تصوراتی که مربوط به اشیا هستند، تبدیل می شوند (تصور لفظی به تصور شیئی مبدل می شود).
واقعیت عالم خارج در پسیکوز تحت تأثیر و فشار رانش ها قرار می گیرد و نقض می شود. در همان حال، رانش ها در پی قبولاندن خود به هذیان مبدل می شوند.
*** فرد پسیکوتیک به خصوص بنا بر تخریب وجودی اش واجد رابطه ای غیرممکن با واقعیت خارجی است که با روی آوردن به هذیان سعی در ترمیم آن می کند. لذا حقیقت نزد او حالتِ حُکم سالبه به انتفاءِ موضوع(4) را دارد و از دسترس او کاملاً به دور است. به عبارتی دیگر، رابطه اش با عالم خارج چنان است که گویی اصلاً وجود نداشته است.(5)

پی‌نوشت‌ها:

1.Manie
2.Paranoïaque
3.Paranoïa
4.Forclusion
5. تفصیل این مبحث در کتاب مبانی روان کاوی (فروید-لکان)، نشر نی، تهران 1384 آمده است.

مراجع:
-زیگموند فروید، ملاحظاتی روان کاوانه در باب موردی از پارانویا (1911).
-زیگموند فروید، سوگ و مالیخولیا (1916).

منبع مقاله:
اسون، پل-لوران؛ (1386)، واژگان فروید، ترجمه: کرامت موللی، تهران: نشر نی، چاپ سوم.