آشنايي با اريك فروم و انگيزه او از نگارش كتاب گريز از آزادي

 

آشنايي با اريك فرم:

اريك فرم دانشمند آلماني الاصل در سال 1900در شهر فرانكفورت زاده شد و در زماني كه فرهنگ حقيقي آلماني از هر سو در معرض امواج گوناگون بود،به تحصيل در دانشگاههاي قديمي و معتبر هايدلبرگ و مونيخ پرداخت و پس از آنكه دكتراي خود را در سن 21 سالگي از دانشگاه هايدلبرگ بدست آورد،به كار روانكاوي در انستيتوي روانكاوي برلين مشغول شد،و تا سن 32 سالگي در آن انستيتو و سپس در مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه فرانكفورت به تحصيل و تدريس ادامه داد.
هجوم نازي ها بر فرهنگ آلمان،او را در سال 1932 بسوي آمريكا روانه ساخت.اريك فروم زندگي آمريكايي خود را با كار در موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي نيويورك آغاز نمود.
سالهاي ترور نازي و سپس جنگ جهاني دوم اريك فروم را روز به روز بيشتر متوجه تراژدي ريشه دار بشر معاصر ساخت و اعتقاد اورا به انحطاط نظام ها و اجتماعاتي كه به سبب اين تراژدي هستند همچنان محكمتر و بيشتر كرد.
در سال 1941 در دانشگاه بنيگتن)(beningtonبه تدريس مشغول شد،و از آن سال به بعد در دانشگاه هاي كلمبيا،تريterry))،بيل و سپس در مدرسه جديد به مطالعات و تحقيقات اجتماعي ادامه داد. در سال 1942نخستين كتاب او موسوم به «گريز از آزادي» منتشر شد.
در اين كتاب دانشمند آلماني مسئله وحشت زاي آزادي را براي نخستين بار مطرح ساخت و اعلام خطر كرد كه اگر انسان نتواند به عنوان موجود آزاد زندگي كند و اگر به اهميت و جنبه حياتي آزادي خود پي نبرد و يا شجاعت دفاع از آن را در خود پي نبرد و يا شجاعت دفاع از آن را در خود نبيند،خواه ناخواه به نظريه هاي فاشيستي و ايدئولوژي هاي آزادي كش متوسل مي شود،و به دنبال آن مي رود كه دولتي قدرتمند يا ديكتاتوري مطلق العنان براي خود بتراشد.
و همچنين به يكي از تضادهاي اساسي زمان ما اشاره مي كند نشان مي دهدكه چگونه مغز انساني به قرن 20رسيده است و حال آنكه قلب بيشتر آدميان هنوز متعلق به عصر حجر است.
انسان وسوسه هاي غير عقلاني تخريب و كينه و غبطه و انتقام را در خود فرو مي برد…و فقط در حرف از تعليمات رهبران روحاني عاليقدري چون بودا و سقرط و پيامبراني چون مسيح ومحمد نام مي برد…تا زماني كه اين شكاف بين رشد زياده از حد فنون و افكار از يك طرف و حالت عقب افتادگي عواطف و احساسات از طرف ديگر وجود دارد،بشريت چگونه ميتواند خود را از تخريب و فساد نجات دهد؟
شش سال بعد اريك فروم در كتاب ديگر خود موسوم به”انسان براي خويشتن”همين مسائل را به نحوي ديگر مطرح مي كند و به مسائل و ارزشهاي اخلاقي كه بايد ناظر بر پيدايش آدمياني آزاد و اجتماعاتي سالم باشد مي پردازد و در مقدمه آن مينويسد«…تجربه شخص من به عنوان يك پزشك روانكاو اين اعتقاد راسخ را در من تقويت كرده است كه مسائل اخلاقي را در من تقويت كرده است كه مسائل اخلاقي را چه از لحاظ نظري و چه از لحاظ مداوا نميتوان از مطالعه پديده شخصيت جدا ساخت…آزارهاي عصبي درمرحله آخر نشانه شكست اخلاقي است …و موقعت يك درمان رواني بسته به درك و تشخيص و حل مسئله اخلاقي بيمار است…»
اريك فروم در كار روانكاوي و پزشكي خود روز به روز بيشتر به اين نتيجه رسيده است كه توانايي تمايلات انساني در جهت سعادت و سلامت ،جزئي از ساز و برگ طبيعي انسان است.
اريك فروم به عنوان يك روانكاو و جامعه شناس از زاده هاي اصيل فرهنگ اومانيستي دنيا است و با آنكه بسياري از افكار او از آثار بزرگ تمدن شرق ريشه گرفته،يكي از فرزندان خلف تمدن غرب به شمار مي رود.
جهانبيني اريك فروم را ميتوان اساسا يك جهانبيني اومانيستي و بشر دوستانه ناميد.[1]

فهرست کتابهای منتشر شده اریک فروم:

فهرست كتابهاي كه از اريك فروم از سال1941 تا1966 ميلادي منتشر شده به قرار زير است:
1-گريز از آزادي
2-انسان براي خويشتن
3-روانكاوي و دين
4-زبان فراموش شده
5-اجتماع سالم
6-رسالت زيگموند فرويد
7-هنر عشق ورزيدن
8-بودائي و روانكاوي
9-آيا انسان پيروز خواهد شد؟
10-سيماي انسان راستين
11-در وراي زنجير وهم
12-مذهب جزمي مسيح
13-دل انسان
14-شما چون خدايان باشيد
15-سرشت راستین انسان(نام اصلی:برداشت مارکس از انسان)ترجمه عزت الله فولادوند
16فراسوی زنجیرهای پندار
17-دل آدمی و گرایشش به خیر و شر
18-داشتن یا بودن
19-به نام زندگی[2]
انگیزه نگارش کتاب گریز از آزادی:
انگیزه نگارش کتاب كريز از از ازادي به خاطر فشاری است که بر اساس فردیت و ایمنی انسان جهان ما از سوي نیروهای ضد آزادی وارد مي آورند و شناساندن این دشمنان به خاطر برانداختن ریشه آنها همه جا سخن از آزادی است و بسیاری در این تصوردلخوشند که با برافتادن سلطه قوایی که در قرنهای پیشین بر آزادی واستقلال آدمی به دیده انکار مینگریستند زنجیرها گسسته وسدها شکست یافته است.اما مشاهده می آموزد که اگر مراد از آزادی نیکبختی مردم بوده،اکثریت وسیع جهانیان در این معامله ناکام مانده اند.اگر نیل به سعادت بدون آزادی ممکن نیست،چرا فروغ از این گوهر برخاسته و چگونه انسان آزادعصر ما هنوز در چنگال یأس تلاش می کند؟پیداست که خلل در اساس کار است و در مبارزاتی که کرده ایم به بیراه افتاده ایم.[3]

پي‌نوشت‌ها:

[1] محسن عطایی،بررسی نظریه اریک فروم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،ص15
[2]محسن عطایی،بررسی نظریه اریک فروم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،ص19، و سایت وکی پدیا
[3] اریک فروم ،گریز از آزادی ،ترجمه عزت الله فولادوند،انتشارات مروارید،ص1

منبع:محسن عطایی،بررسی نظریه اریک فروم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،اریک فروم ،گریز از آزادی ،ترجمه عزت الله فولادوند،انتشارات مروارید