به گفته ارسطو انسان جانوری اجتماعی است، زیرا برخلاف جانوران دیگر دارای نیازهای پیچیده ای است که همنوعان او با استعدادهای مختلف خاص خود و با نیروی اندیشه و سخن گویی بهتر می توانند به رفع آنها بپردازند. روان شناسی اجتماعی (1) داد و ستدها (2)، به هم وابستگیها (3)، نقش گروهها و باورهای مختلف را بررسی می کند که بر اندیشه و رفتار افراد مؤثرند.
شناخت انسانها در یک جامعه مبتنی بر اطلاعاتی است که درباره ی آنها کسب می شود. و شناخت شخصیتها، احساسها و علتهای رفتارشان نیز رهنمودی در پاسخ دادن و نوع روابطی است که با آنان برقرار می کنیم. بسیاری از رفتارهای آدمیان، مانند انتخاب نوع لباس و غذا، سخن گویی، واکنشهای هیجانی و جز آن، همه بازتابی از رفتار گروهی هستند و نشانگر تعلق فرد به گروه یا اجتماع است. روان شناسی اجتماعی در همین زمینه به بررسی رفتار گروهها و جامعه های بشری می پردازد. این عوامل بافت اساسی سازمانهای اجتماعی را تشکیل می دهند. در تعامل با افراد جامعه گروههایی شکل می گیرند که تأثیر فراوانی بر مردم دارند. روابطی بین گروهها برقرار می شود و رهبران گروهها به وجود می آیند. درک این جریانها و فرایندهای گروهی عامل مهمی برای شناخت رفتار آدمی به شمار می آید که در زیر به ساختار فرهنگ طبقه های اجتماعی و گروهها، اشاره می شود.

فرهنگ

فرهنگ (4) به رفتارهای پایدار، اندیشه ها، نگرشها (5) و سنتهای مشترک قابل قبول گروه بزرگی از افراد یک جامعه گفته می شود که از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد. چون ما ایرانیان در فرهنگ خاص خود رشد و پرورش یافته ایم، ممکن است تفاوتهای روانی را که میان ما و کسانی که در فرهنگهای دیگر پرورش یافته اند با اهمیت ندانیم. بسیاری از مردم شناسان که فرهنگهای مختلف را بررسی کرده اند، گزارش می کنند رفتاری که در یک فرهنگ کاملاً طبیعی است در فرهنگ دیگر غیر طبیعی و حتی شگفت انگیز به شمار می آید. برای نمونه، در گینه ی نو در جامعه ی چَمبُولی (6) زنان دارای قدرت فراوانی هستند، علاوه بر خودکفایی، فرمانروا و رکن اصلی و قابل اعتماد خانواده ها به شمار می آیند؛ در صورتی که مردان را افرادی احساساتی، غیر قابل اعتماد و خودخواه می شناسند.
در برخی از فرهنگها موضوع رقابت دارای اهمیت فراوانی است. در حالی که در برخی دیگر بی اهمیت و حتی شیوه ای ناپسند شمرده می شود. همچنین، در بعضی از جامعه های اسلامی چند همسری امری رایج است، در صورتی که در بعضی دیگر ممنوع و غیرقانونی است. گرچه جامعه های گوناگون از بسیاری جهات با هم تفاوت دارند، اما از نظر بافت اجتماعی (7) با هم اشتراک دارند که به صورت طبقه های اجتماعی (8) و گروه های (9) مختلف جلوه می کنند.

طبقه اجتماعی

طبقه ی اجتماعی با اعتبار و مرتبه ی فرد در جامعه ارتباط دارد و برای افراد هر طبقه یک رشته ویژگیهایی را مشخص کرده است. در بعضی از جامعه ها تمایز میان طبقات اندک و در برخی دیگر بسیار زیاد است. مردم از این اختلاف طبقاتی آگاهی دارند. در بعضی از جامعه ها نامی را که برای یک طبقه ی معین به کار می برند با نامی که به همان طبقه در جامعه ی دیگر می دهند تفاوت دارد، مانند طبقه کارگر در یک جامعه و طبقه ی پایین یا پست در جامعه ی دیگر.
اکثر مردم جامعه های بشری می دانند به چه طبقه ای تعلق دارند و چه مقامهایی را می توانند اشغال کنند. در کشورهای سرمایه داری، به ویژه کشورهای متحد آمریکا، ویژگیهای شاخص هر طبقه به قرار زیر بیش از همه به چشم می خورند: 1- نوع شغل، 2- میزان درآمد، 3- منبع درآمد، 4- میزان تحصیلات، 5- نوع مسکن.
اما باید در نظر داشت که میزان درآمد به منبع درآمد فرد بستگی دارد و منبع درآمد اگر به سرمایه گذاری متکی باشد مهمتر از درآمدی است که از حقوق معین به دست می آید و حقوق ماهیانه از درآمد هفتگی و دستمزد روزانه مهمتر است. نوع خانه و محل سکونت، به ویژه محله ی افراد صاحب نام، یکی دیگر از عوامل امتیاز طبقاتی به شمار می آید. جامعه شناسان و پژوهشگران علوم انسانی از دیرباز جامعه را به سه طبقه پایین، متوسط و بالا تقسیم کرده اند. سپس هر یک از این طبقات را به طبقه فروتر و برتر مشخص ساخته اند.
جدول [1] نمایشگر ساخت طبقات اجتماعی در هر شهر یا جامعه ای است.

طبقه ی اجتماعی

حدود وظایف

بالای برتر

خانواده هایی که چندین نسل دارای نام و نشان و ثروت کلان بوده اند.

بالای فروتر

خانواده هایی که در یکی دو نسل اخیر ثروت فراوان به دست آورده اند.

متوسط برتر

مدیران و صاحبان مشاغل صنعتی و هنری

متوسط فروتر

کارمندان دولت و خرده پیشه وران

پایین برتر

کارگران نیمه ماهر و غیر ماهر

پایین فروتر

کارگران سرپایی، باربران خیابانی و فروشندگان دوره گرد

جدول [1] نقل از مقدمه ای بر روان شناسی، جان، ف، هان، 1996.

ویژگیهای اعضاء طبقه ی اجتماعی

اعضای طبقات اجتماعی به صورتهای زیر با هم تفاوت دارند:
1- مقدار و نوع روزنامه ها، کتابها و مجله هایی که می خوانند و توجهی که به نوع برنامه های رادیو، تلویزیون نشان می دهند، همه از عواملی هستند که اختلاف دید و جهان بینی به وجود می آورند.
2- مشارکت در فعالیتهای اجتماعی، مرام و مسلکی و اعتقادی.
3- نگرشهای سیاسی، اقتصادی و هنری.
4- نوع تربیت کودک (چنانکه طبقه ی پایین کمتر از کودک مراقبت می کند و بیشتر به تنبیه متوسل می شود.)
5- انتخاب همسر از طبقه ی خود یا نزدیک به آن.
6- نظر اعضاء نسبت به رفتار درست و شایسته.

اجتماعی شدن

اجتماعی شدن عبارت از فراگرفتن راه و روشهای گروهی است که فرد باید با افراد آن گروه زندگی کند. این عبارت ساده نشانگر رفتارهای کاملاً پیچیده و نکته های بسیار باریکی است که در اینجا به اختصار تمام به فرایند اجتماعی شدن پس از تولد اشاره می شود.

لبخند:

در فرهنگهای مختلف نخستین لبخند کودکان تقریباً همزمان و از 2 تا 6 ماهگی آغاز می شود و به رشد بدنی و روانی کودک وابسته است. فقط پس از 6 ماهگی است که کودک می تواند به تدریج تشخیص دهد که به چه چیزی باید بخندد یا آنکه چه چیزی خنده دار است.

زبان:

در پاسخ به اینکه کودک در چه سنی نخستین واژه یا لفظ معنادار را به کار می برد تفاوتهای زمانی فراوانی دیده شده است. اما، اکثر کودکان، به طور متوسط در حدود 6 ماهگی برخی از واژه ها را به کار می برند. فرهنگ واژگان کودک پس از 2 سالگی، به سرعت پیشرفت می کند. برای آموزش تلفظ، دستور زبان و املاء کودکان وقت بسیار زیادی صرف می شود. وانگهی هر طبقه ی اجتماعی گویش و شیوه ی بیان خاصی دارد.

میان کنشهای اجتماعی (10):

میان کنشها یا تعاملهای اصلی اجتماعی مانند لبخند زدن به دیگران از 2 ماهگی آغاز می شود. در یک سالگی تقلیدهای ساده پدیدار می گردد. آثار بازیهای گروهی و مشترک در 2 سالگی مشاهده می شود، اما در 4 و 5 سالگی عمومیت پیدا می کند.
برای اجتماعی کردن کودکان، حتی در نخستین سالهای زندگی به وسیله ی داستان سرایی و افسانه های قهرمانی و پاداش و تنبیه در راه آموزش گروهی کودکان گامهای مؤثری برداشته اند. برای سازگاری اجتماعی کودکان باید راه و رسم گوناگون گروهها را بیاموزند. یعنی، آداب معاشرت رایج در جامعه را بیاموزند و رفتارهای مجاز و نامجاز و درست و نادرست را تشخیص دهند. روان شناسان دریافته اند که نیروی ذاتی کودکان برای اجتماعی شدن شگفت انگیز است.

تحلیل فرایند میان کنش:

روش تحلیل میان کنش طبقه بندی فعالیتهایی را در بر می گیرد که در گروهها ادامه پیدا می کند. برای مثال، موضوع یا مسأله ای که در انجمنی مورد بحث واقع می شود، طرز بیان فرد ممکن است اطلاعات، دیدگاه یا پیشنهادی را مطرح سازد، و یا آنکه موافقت، مخالفت و تنشی برانگیزد. افراد در چنین گروههایی در این گونه فعالیتها شرکت می جویند: 1- موفقیت یا برجستگیهای شخصی، 2- موفقیت شغلی و گروهی، 3- اجتماعی و دوست داشتنی بودن.
فرد معینی ممکن است همه ی این سه نوع رفتار را از خود بروز دهد، اما اغلب یک یا دو نوع آن خاص او باشد.

پی نوشت ها :

1. Social Psychology
2. interactions
3. interdependence
4. culture
5. attitudes
6. Tchamboli
7. social context
8. social classes
9. groups
10. interactions

منبع مقاله :
پارسا، محمد؛ (1382)، بنیادهای روان شناسی، تهران: انتشارات سخن، چاپ دوم