نمایشگاهی از انواع و اقسام خشم


خشم نوعی هیجان طبیعی است، اما همیشه براحتی قابل کنترل نیست. آسیب های ناشی از کنترل نکردن خشم همواره قابل مشاهده نیست.

th (21)

برخی افراد خشم خود را سرکوب می کنند، بعضی دیگر از کوره در می روند. از سویی برای بعضی افراد، خشم حالت مزمنی است که بصورت یکی از عادات روزمره درآمده و همواره با آن درگیرند.خشم به 10 شکل بروز می کند. بروز خشم بستگی دارد به موضوعی که ما را خشمگین کرده است، اما معمولا هریک از ما خشم خود را به شکلی خاص بروز می دهیم. شما در کدام گروه قرار می گیرید؟

اجتناب از خشم

این گروه از افراد، از خشم خود یا دیگران می ترسند. برای آنها بروز خشم مساوی است با از دست دادن کنترل. این گروه وقتی از خشم اجتناب می کنند، احساس آرامش و ایمنی دارند. آنها بدلیل اعتماد به نفس پایین، احساس خشم را حق خود نمی دانند و می ترسند با ابراز خشم، دیگران آنها را طرد کنند و روابطشان لطمه بخورد.

 

خشم پنهان

این افراد هیچ گاه اجازه نمی دهند دیگران متوجه خشم آنها شوند. گاهی اوقات خودشان هم نمی دانند چگونه خشمگین شده اند. خشم این افرادبه شیوه ای غیرمستقیم بروز می کند، از جمله اینکه چیزهای زیادی را فراموش می کنند، کارهای مربوطه را پیگیری نمی کنند یا ناخواسته برنامه خانواده و اطرافیان را بر هم می زنند. این افراد فکر می کنند که بی آزارند، اما به دیگران صدمه می زنند و بعد می پرسند:(( چرا از دست من عصبانی هستی؟)). خشم پنهان این افراد مانع از پیشرفت دیگران می شود و از این طریق احساس آرامش می کنند. آنها با عدم مشارکت و بهانه تراشی، برنامه دیگران را به هم می زنند، حتی اگر این کار باعث شود خودشان نیز به خواسته هایشان نرسند.

 

خشم بیمارگونه (پارانوئیدی)

این نوع خشم زمانی اتفاق می افتد که فرد بطور غیر منطقی فکر کند، دیگران می خواهند به او اسیب برسانند. پیرو همین تفکر است که آنها با تعصب خاصی از اموالشان از جمله عشق به همسر، پول یا اموال با ارزش خود نگهداری و دفاع می کنند. کسانی که خشم پارانوئیدی دارند بجای اینکه خشم خود را بپذیرند، آن را به دیگران نسبت می دهند. این افراد بدبین اند و به کسی اعتماد ندارند. آنها خشم و عصبانیت خود را در چهره دیگران می بینند. این رفتارها باعث سردرگمی اطرافیان می شود.

 

خشم ناگهانی

افرادی که خشم ناگهانی دارند همچون طوفان موسمی در روزهای تابستان اند. این گونه خشم طوفانی، از جای نامعلومی آغاز می شود، در یک چشم به هم زدن، ویران کرده و ناگهان فروکش می کند. آنها تمام خشم خود را خالی می کنند و بعد از « به آرامش می رسند. اما این آرامش همراه با احساس تاسف و پشیمانی است. بزرگترین مشکل این افراد، از دست دادن ناگهانی کنترل است. گاهی رفتار خشم آلود این افراد، برای دیگران و خودشان خطرناک است.

برخی افراد تصور می کنند که انسان هایی پایبند اخلاق اند و هیچگاه اشتباه نمی کنند. براساس همین تفکر اشتباهات و خطا ها را از سوی دیگران می بینند. وقتی دیگران اشتباه می کنند آنها به خود حق می دهند پرخاشگری کنند و با خشم خود به دیگران نشان دهند که کدام کار اخلاقی و درست است

خشم ناشی از شرم

افرادی که به توجه زیاد نیاز دارند یا نسبت به انتقاد بسیار حساس اند، معمولا به این گروه تعلق دارند. انتقاد های تحقیر آمیز موجب خجالت آنها می شود. متاسفانه آنها به خود علاقه ای ندارند، احساس می کنند که فردی بد، آسیب پذیر و غیر قابل دوست داشتن هستند. پس وقتی کسی از آنها ایراد می گیرد یا نقاط منفی شان را گوشزد می کند، این گونه برداشت می کننند که دیگران نیز به آنها علاقه ای ندارند و این باعث عصبانیت آنها می شود. پس متقابلا شروع به انتقاد می کنند.

 

خشم عمدی

این خشم به برنامه ریزی نیاز دارد،کسانی که به این شیوه خشمگین می شوند، بجای تجربه احساس خشم و تامل روی آن، خشم شان را عملی می کنند. بنظر آنها خشونت بهترین راه تسلط بر دیگران است. از خصوصیات این گروه قدرت طلبی و حس کنترل آنهاست. این افراد می خواهند از طریق تهدید و زور گویی به اهدافشان برسند. گرچه این روش ممکن است در کوتاه مدت نتیجه بخش باشد اما در بلند مدت با شکست مواجه میشود. اطرافیان آنها را طرد می کنند چرا که نمی تواانند تهدید و استبداد آنها را تحمل کنند.

 

خشم اعتیادآور

برخی افراد به هیجان ناشی از بروز خشم نیاز دارند، اما مشکلات ناشی از ابراز نامناسب خشم را در نظر نمی گیرند. گویی بروز خشم آنها تبدیل به یک عادت شده است. احساس هیجان و قدرت ناشی از اوج خشم، چیزی است که به آنها انرژی و حس زنده بودن می دهد، اما این رفتار، ناگزیر پیامدهای منفی دارد. آنها راه دیگری برای تجربه هیجان نمی شناسند و صرفا به لذت ناشی از خشم خود معتاد شده اند.

 

خشم عادتی ( خشم ناشی از عادت)

خشم ممکن است به عادت های بدی تبدیل شود. کسانی که در این دسته قرار می گیرند اغلب عصبانی اند. چیزهای کوچکی که برای دیگران آزار دهنده نیست، آنها را آزار می دهد. بد اخلاق از خواب بیدار می شونند. در طول روز بدنبال بهانه ای برای دعوا هستند. با مشغله ذهنی به خواب می روند و افکارشان مدام در پی انواع مشاجره ها دور می زند. این افراد در خشم خود گرفتار شده اند و این خشم باعث می شود که نتوانند به کسانی که دوستشان دارند، نزدیک شوند.

 

خشم اخلاقی

برخی افراد تصور می کنند که انسان هایی پایبند اخلاق اند و هیچگاه اشتباه نمی کنند. براساس همین تفکر اشتباهات و خطا ها را از سوی دیگران می بینند. وقتی دیگران اشتباه می کنند آنها به خود حق می دهند پرخاشگری کنند و با خشم خود به دیگران نشان دهند که کدام کار اخلاقی و درست است. این افراد خود محورند و از افکار گوناگون مردم و اختلاف نظر با آنان، احساس خشم می کنند و برای اثبات درستی تفکر و اندیشه خود با دیگران وارد جنگ می شوند.

تنفر زمانی آغاز می شود که فرد نمی تواند دلیل اصلی خشم خود را پیدا کند. این خشم در وجود او باقی می ماند و به مرور زمان تبدیل به تنفر می شود

تنفر

شدیدترین نوع خشم احساس تنفر است. افرادی که در این گروه قرار می گیرند، بخشیدن افراد را غیرممکن می دانند و از مجرمین و خطاکاران متنفرند. تنفر زمانی آغاز می شود که فرد نمی تواند دلیل اصلی خشم خود را پیدا کند. این خشم در وجود او باقی می ماند و به مرور زمان تبدیل به تنفر می شود. آنها همیشه درصدد مجازات کردن دیگران خطاکاران هستند و این مجازات ها تحت تاثیر عقاید شخصی آنها قرار می گیرد. این افراد احساس می کنند قربانیان بی گناهی هستند. آنها برای خود دنیایی پر از دشمن می سازند و با حرارت و اشتیاق فراوان با آنها مبارزه می کنند.

 

 

منبع»: نشریه پیام مشاور