دروغگوها را بشناسيد!

دروغ چيست و به هنگام دروغ گفتن در مغز چه فعل وانفعالاتي رخ ميدهد و از همه مهمتر دروغ ودروغگو را چگونه مي توان شناسايي کرد؟

يک معضل هميشگي
 

يکي از معضلات هميشگي در رفتارهاي بشري تشخيص درست از نادرست يا به عبارت ديگر صحيح از دروغ بوده است. تا آنجا که حتي از اوايل قرن بيستم ، دستگاهها و ماشين هاي دروغ سنج و دروغ ياب (پالي گراف) را آدمي در دستور کار خود قرار داده است .حتي برخي از خبره ترين ، موفق ترين ومشهورترين مردان قانون يا کارآگاهان و پليس ها، آنهاي بوده اند که در تشخيص دروغ از راست مهارت داشته اند. امثال «شرلوک هلمز» يا «اليوت نس» از اين دست بوده اند. حال براي نخستين بار يک تحليل کامل فيزيولوژيکي و روانشناسي درمورد دروغ انجام گرفته

ناتواني درکشف دروغ

يکي ازمعظلات عمده در رفتارهاي بشري دروغگويي و دروغ پردازي است و معضل بزرگ ديگر هم عدم کشف آن و تميز دادن ميان دروغ و راست مي باشد. چه بسيار جرايمي که بدانها ارتکاب شد و به دليل ناتواني مسوولين قانون درگرفتن اعتراف از مجرم بدون مجازات باقي مانده و خيل عظيم مجرمين در سطوح مختلف جوامع به دليل تبحر آنها در دروغ پردازي ، به اعمال خود ادامه داده و مي دهند. حال دراين ميان از دستگاه هاي دروغ سنج و يا دروغ ياب که به آنها «پالي گراف» گفته مي شود استفاده شد و درمواردي هم درکشف دروغ ودروغگويي اين دسته از ماشين ها موفق عمل کرده اند.اما از آنجا که اهم کار اين دستگاهها بر مبناي تغييرات در سيستم اعصاب در هنگام دروغگويي گذاشته شده، در بسياري از موارد افراد عصبي وحساس هم به عنوان دروغگو معرفي شده اند که چنين چيزي واقعيت نداشته و بر همين اساس هم درمواردي افراد به اشتباه به عنوان مجرم شناخته شده اند که اين خود يک فاجعه به شمار مي رود.

دروغ در زندگي روزمره

حال به غير از موارد قانوني و يا در جرايم و امثال آنها، بشر با معضل دروغ در زندگي عادي خودش هم دست به گريبان است و چه بسيار روابط انساني و خانوادگي و چه بسيار دوستي ها بر اثر يک دروغ ساده دچار درهم ريختگي و از هم گسيختگي شده اند و چه بسيار اتفاق افتاده که تصميمات اشتباه توسط انسانها، به خاطر تشخيص ندادن گفته درست از نادرست، اتخاذ شده است. بنابراين اصولاً در انسان اين تمايل شديد وجود دارد که بتواند دروغ و راست را از يکديگر تشخيص دهد و يا دروغگو را شناسايي کند. و تمايل براي داشتن چنين توانايي از ابتداي رفتارهاي اجتماعي در ما وجود داشته است.

مغز انسان و پروسه دروغ گفتن.

پيشرفت هاي حيرت انگيزي که در شناسايي مغز و حرکات و فعل و انفعالات آن، اخيراً به وجود آمده، اين امکان را به علم بخشيده که بتواند روند و پروسه دروغ گفتن در مغز را شناسايي کند و يا به عبارت ديگر، دريابد که مغز آدمي در هنگام دروغ گفتن چه شرايطي را بايد به خود گيرد. اصولاً دروغ گفتن يک حرکت و پروسه پيچيده است. درواقع بسيار پيچيده تر از راستگويي. نخست، آدمي بايد پاسخ درست را شناسايي کند و از بيان آن خودداري کند. آنگاه انسان بايد سخن و يا پاسخي را انتخاب کند که با درست و راست بودن تضاد داشته باشد وآنگاه مطمئن شود که با ساير سخنان و يا پاسخ هايي که داده است هماهنگي داشته است.
درواقع مغز آدمي درهنگام دروغ گفتن بايد فعاليت بيشتري انجام دهد.حال اين فعاليت توسط نوعي آزمايش که در زبان علمي به آن الکتروئن سفلوگراف ( به اختصار E.E.G) مي گويند اندازه گيري مي شود. حال به کمک همين آزمايش هم مي توان به احتمال انجام دروغگويي توسط شخص پي برد، چرا که متوجه مي شويم که مغز شخص درمورد يک جمله يا يک گفته بخصوص، فعاليت بيشتري نسبت به ساير جملات انجام مي دهد. و اين همان احتمال درگفتن خلاف واقع است. اما مهمترين کشفي که از نظر علمي به عمل آمده همانا يافتن آن بخش از مغز است که در آن پروسه دروغگويي انجام مي گيرد. اين قسمت که در زبان علمي به آن کورتکس سينگوليت گفته مي شود. در واقع همان بخش از مغز است که تضاد ميان درست و نادرست را تشخيص داده و در حقيقت گول زدن را که همانا دروغ گفتن است. انجام مي دهد . اين کورتکس در بخش جلويي و سمت چپ مغز واقع شده است.

شناسايي يک دروغگو

يکي از استادان در دانشگاه پور تسموث واقع در انگلستان به نام پروفسور وريج، پس از مدتها تلاش توانسته تاتکنيکي براي شناسايي يک دروغگو را در حين انجام دروغگويي طراحي کند. اين تکنيک در واقع همانا شناسايي علائم فيزيکي و حرکات سرو چشمان و بدن شخص در هنگام دروغ گفتن است که مخاطب با دقت روي اين اعمال مي تواند تقريباً به دروغ بودن گفته هاي مخاطب خود آگاهي پيدا کند.
پروفسوروريج توجه به علائم زير را در شناسايي يک دروغگو يا يک جمله دروغ، لازم دانسته است.

شرايط بدني طرف مقابل را بررسي کنيد.

البته اينکه بيني يک دروغگو هنگام دروغ پردازي دراز مي شود! يک گفته قديمي و طنز آميز است که واقعيت ندارد، اما از سويي همين گفته از اهميت، دقت روي شرايط سر، صورت و بدن طرف مقابل حکايت مي کند. در واقع پروفسور وريج معتقد است که يک دروغگو، بيشتر بدون حرکت درجاي خود مي نشيند . دليل آنهم اين است که اصولاً گفتن يک دروغ بسيار مشکل تر از گفتن واقعيت است و فشار فکري بيشتري به شخص وارد مي آورد و زماني که شخص با فشار فکري مواجه است. بدون حرکت در جاي خود قرار مي گيرد تا تمرکز بيشتري داشته باشد. يک دليل ديگر براي بي حرکت قرار گرفتن شخص در هنگام دروغ گفتن، اين است که شخص دروغگو نياز به آن دارد که به طرف مقابل يا مخاطب خود اين مهم را القاء کند که کاملاً روي خود کنترل دارد و حال اگر شخص مرتباً در جاي خود حرکت کند، آنگاه ممکن است شک و ترديد بيشتري را در مخاطب خود ايجاد کند و اينگونه القاء کند که کنترلي روي خود ندارد، چرا که ممکن است حرف درستي نزند.

بررسي پلک چشمان شخص
 

اصولاً کساني که دروغ مي گويند، کمتر پلک مي زنند، پروفسوروريج در اين مورد مي گويد: «ما تحقيقات مفصلي را در اين مورد و در دادستاني و اداره پليس در هنگام بازجويي از قاتلين، سارقين و ساير مجرومين به انجام رسانديم و کاملاً چهره و بدن مجرمين را درحالي که مورد بازجويي قرار مي گرفتند مورد بررسي قرار داديم. چرا که همگان به خوبي مي دانند که بيشترين تعداد دروغ ها همانا در زمانهاي بازجويي و ازجانب مجرمين گفته مي شود و دراين مورد هيچ شکي وجود ندارد. در آنجا بود که ما متوجه شديم که دروغگو درست برخلاف کساني که عصبي مي شوند و بيشتر پلک مي زنند، سعي در آن داردکه خونسردي خود را نشان دهد و بدون پلک زدن به طرف مقابل نگاه مي کند.»
پس بدين ترتيب بنابرتحقيقات پروفسوروريج، يک دروغگو براي اينکه به ما اين مهم را القاء کند که راست مي گويد، بنابراين سعي مي کند تا خود را کاملاً درکنترل نشان دهد ، بنابراين کمتر تکان مي خورد و پلک هم نمي زند.

آنها را در برابر پرسش هاي غير منتظره قرار دهيد.

دروغگويان معمولاً از قبل خود را آماده مي کنند تا آمادگي لازم را داشته باشند و به آساني دروغهاي خود را بيان کنند. حال اگر از آنها سوالي پرسيده شود که انتظار آن را ندارند و به نوعي خارج از موضوع جلوه کند، آنگاه پاسخ آنها از آنجايي که در برنامه اي که از قبل براي خود طراحي کرده اند و جوابهايي که از قبل تعيين کرده بودند، قرار ندارد، آنگاه با ساير پاسخ ها و يا گفته هاي آنها در تضاد قرار مي گيرد. و زماني که درگفته شخص تضاد ايجاد شود به معناي آن است که دروغ درگفته ها وجود دارد.

مطالعه چهره طرف مقابل

در بسياري از موارد، شخص هنگام دروغ گفتن، حرکاتي غير معمول هم به چهره خود مي دهد. دليل آن هم واضح است . دروغ گفتن در واقع يک عمل غير عادي است و شخصي که در ميان گفته هايش جملات دروغ جاي مي دهد به ناچار در هنگام دروغ، دچار حالات غيرمعمول در چهره خود مي شود که توجه به اين حالات به آساني، مخاطب را از دروغگويي طرف مقابلش آگاه مي کند. براي مثال پروفسور وريج درتحقيقات خود متوجه شده است که بسياري از کساني که دروغ را در ميان سخنان خود جاي مي دهند. هنگام دروغ گفتن ناگهان سرخود را پايين مي اندازند.چرا که تصور مي کنند که چهره آنها به هنگام دروغ گفتن شرايطي به خود مي گيرد که مخاطب او متوجه دروغگويي او مي شود. بنابراين سر خود را پايين مي اندازد يا به راست و چپ نگاه مي کنند تا چهره آنها به طور کامل در مقابل مخاطب قرار نگيرد. بنابراين مطالعه چهره وحرکات آنها در هنگام گفتگو يکي از راههاي مناسب براي مشخص کردن دروغ در طرف مقابل است.

شرايط گفتگو را مشکل کنيد.

در بسياري از موارد ، شخصي که از قبل داستان و دروغ خود را آماده کرده است، اگر از اوخواسته شود که داستان خود را به گونه اي متفاوت تعريف کند، از آنجا که ديگر آمادگي چنين مهمي را ندارد، دچار تناقض گويي مي شود. براي مثال زماني که شخص براي شما داستاني را تعريف مي کندکه آن را به عنوان حقيقت هم گفته است، بلافاصله از او بخواهيد تا داستان را به صورت وارونه يا معکوس و از آخر به اول بيان کند. در واقع درخواست ايجاد تغيير درگفته هاي شخص يکي از راههاي مشکل ساختن شرايط گفتگو براي او است که تناقض گويي و دروغ را مشخص مي کند. از ديگر راههاي مشکل ساختن شرايط گفتگو همانا خيره شدن به چشمان طرف است آنهم در تمام مدت. در واقع زماني که به چشمان طرف مقابل خيره مي شويم. اين مهم را به ذهن او القاء مي کنيم که او مشکوک شده ايم و در چنين شرايطي دروغگو متوجه مي شود که آماده سازي از قبل براي دروغ گفتن، موفقيت بار نبوده و شخص دچار شک و ترديد شده است. ادامه همين خيره شدنها باعث مي شود تا شخص دروغگو که از قبل فشار روي ذهن خود داشته است ، فشار بيشتري را احساس کند و در نتيجه با عصبي شدن، تناقض گويي را آغاز مي کند که همانا نشانه دروغگويي است.

دقت درگوش دادن
 

اگر مي خواهيد تا از دروغ گفتن شخص مطمئن شويد. بايد درهنگام گوش دادن دقت بسياري نشان دهيد. يک شخص دروغگو بسيار راحت تر است زماني که متوجه مي شودکه طرف مقابل به آساني از دروغهاي او رد مي شود و با حال وحوصله به او گوش فرا نمي دهد. اما اگر شخص بر عکس عمل کند و با دقت به طرف مقابل گوش کند و به کلمه به کلمه اهميت بدهد آنگاه دروغگو را بيشتر عصبي مي کند چرا که يک دروغگو هميشه از اينکه اشتباه کند و دروغش فاش شود در بيم و هراس به سر مي برد. حال اگر او متوجه شود که به تمام حرفهايش به دقت توجه مي شود، آنگاه بيم و هراس او بيشتر و بيشترمي شود تا سرانجام او را به تناقض گويي و ضد و نقيض گفتن وامي دارد.

با دقت به چشمان طرف نگاه کنيد./

خيره شدن به چشمان طرف مقابل يکي از مواردي است که دروغگو را به سرعت عصبي مي کند . يکي از خصوصيات يک دروغگو پنهانکاري است و اين پنهان کاري در مورد خصوصيات صورتش هم وجود دارد چرا که تصور مي کند حرکات چشمان و يا ساير حرکات او را لو مي دهد. وقتي که به چشمان او خيره مي شويد، از ابتدا سعي مي کند که به اين سوي و آن سوي نگاه کند تا حالت چشمانش ديده نشود، اما اصرار در خيره شدن به چشمان او از جانب شما سرانجام او را هم وادار مي کند که به چشمان شما نگاه کند و درهمين زمان است که آنقدر به مسائل جنبي مانند نگاه و خيره شدن فکرمي کند که موضوع اصلي که جمله يا جملات دروغ است را فراموش مي کند و آن زمان است که اشتباه در گفته ها شروع مي شود .در حقيقت اشتباه، تضادگويي و ضد و نقيض گويي از خصوصيات يک دروغ است که فاش شدن آنها، فاش شدن دروغ را هم به دنبال دارد.

 

 

ترجمه: دکتر بهمن بهروزي
منبع: اطلاعات هفتگي شماره 3418