اگر کودکتان خجالتی هست:

بچه های هم سن کودکتون رو پیدا کنید و پول و وقت خرج کنید تا با اونها بازی کنه…
تا کودکتون که الان فکر میکنه دنیا جای وحشتناکیه، به این نتیجه برسه دنیا جای بازیه و جای خوبیه نه این که من بد هستم ، همه بد هستند ، پس من بچسبم به مادرم…
-کودکان تا دو سالگی لذت زیاد از لحن کودکانه ما با خودشون میبرند. اما بین دو تا دو ساله نیمی معمولا از این موضوع خشمگین میشن و ترجیح میدن ما با اونها واضح صحبت کنیم.

-انتظار پدر و مادر از کودک که هنگام ورود به جایی سلام کنند ، انتظار زیادیست.

کودکان از یکسالگی توانایی خداحافظی کردن دارند، اما هنگام ورود به جایی چنان مورد هجوم افکار و اطلاعات جدید و حضور انسانها قرار میگیرند که گیج و ترسیده می شوند و معمولا همه چیز رو فراموش میکنند.

این نه نشانه بی ادبی و نه بی اعتناییست. اگر علاقه دارید کودکتون سلام کردن رو یاد بگیره بهتره با بازی کردن بهشون یاد بدید.

-همون طور که باز کردن در یخچال رو کودک جرم نمیدونه، رفتن سر کیف شما رو هم بد نمیدونه. مچ گیری نکنید با کودکتون دوست باشید. باهاش حرف بزنید ببریدش سر کیفتون تا کنجکاویش برطرف بشه و بخواید از این به بعد اگر پول یا چیزی لازم داره قبل از باز کردن کیف شما بهتون اطلاع بده.
روزی که ما این پیام رو به کودکمون میدیم تو بدی، کودک حتما کار بدش رو تکرار میکنه. کودک هر چه احساس کنه خوبه، رفتارش بهتر میشه.

-والدین حق ندارن حق ندارن عصبانی بشن. پدرو مادر خشمگین میشن که یه احساسه اما حق ندارن عصبانی بشن که یه رفتاره.

اگه نمیتونین عصبانیتتونو اداره کنین بچه دار نشین. بچه عصبانیت رو میاموزه، احساسه درموندگی و بیچارگی میکنه. اضطراب و وحشت پیدا میکنه و دچار نوع بد افسردگی همراه خشم میشن که خطر خودکشی هم به دنبال داره.

ما باید بدونیم عصبانیت رابطه رو به تنفر تبدیل میکنه و عشق رو به بی تفاوتی تبدیل میکنه. ما با عزیزمون که نمیتونیم این رفتار رو بکنیم. ما مسئولیم.

-ما قرار نیست برای غذای کودک تصمیم بگیریم. جهاز هاضمه کودک مثل جهاز هاضمه حیوانه. هیچ حیوانی نیاز به اموزش نداره. بازی بخور نخور راه نیاندازیذ که این نیاز طبیعی تبدیل به موضوع روانی بشه.

مظالعه نشون داده بچه ها غذا میخورن اگه والدین از صحنه برون بیرون. بد غذا ترین کودک اگه ازاد گذاشته بشه ظرف یک هفته درست غذا میخوره. از کودک بپرسید غذا چی دوست داری و همونى که دوست داره رو بهش بدین. به کودک فشار نیارین.

بین یک تا سه سالگی برای کودک جنگ قدرته. وارد بازی نشین. برای همین نود درصد چند سال اول زندگی کودک پرورشه و نه تربیت یعنی هیچ کاری نکردن.

-تمام جهان باید به میل کودک تا قبل از چهارده ماهگی باشه. به محض انکه صورتش رو برگردوند غذا دادن رو متوقف کنید.

اگر اتاق دیگری هستید با شنیدن صدای گریه اش شروع به حرف زدن کنید تا بدونه در راهید. این به کودک مثبت بودن امنیت و ارامش رو یاد میده.از دو سالگی موضوع برعکسه. اگر از شما خواسته ای داشت چند ثانیه تا چند دقیقه درنگ کنید مثلا بگویید بذار یه لیوان اب بخورم بعد کاری که خواستی رو انجام میدم اینجاست که کودک با صبر اشنا میشه.

-در اغوش کشیدن کودک تا وقتی کودک تمایل داره هرگز کودک رو بغلی نمیکنه. بچه ای بغلی میشه که به اندازه کافی بغل نشده یا کودک مجبور شده برای در اغوش کشیده شدن دست به مانورهایی از جمله گریه کردن برنه.

-اعضای فامیل، اعضای بدن کودکان هستند. وقتی با اعضای فامیل مثلا مادر با مادربزرگ کودک دعوا میکنید در حقیقت دست کودکتون رو میبرید. روزی که کودک به دنیا میارید سکوت در مورد اطرافیان بگیرید. مبادا مبادا مبادا با کودکانتون درد دل کنید. هرگز هرگز هرگز بدگویی فامیل رو به کودک یا در مقابل کودک نگویید.

-کودک در زمان ورود به مدرسه به خاطر رقابت و محیط اموزشی احساس حقارت خواهد کرد. اگر درگیر ورزش گروهی بشه ، کنار دوستانش باشه و درگیر هنر بشه این حس حقارت از بین میره. دوست و روابط با هم سنها بیشترین کمک به رشد کودک است. برای همین جدا کردن اونها از دوستان یا نداشتن دوست در نوجوانی از اونها انسانهایی گم و گیج میسازه که با احساس خجالت و گناه و گم و گیجی مجبور به زندگیست.

-اندیشه انسانها ، از تولد تا هشت سالگی ، شکل میگیرد و گریز از باورها و اصولی که در طی این زمان، در آن جای گرفته، به سختی امکان پذیر است.
به جهت این گریز ناپذیریست که افراد به اصول اعتقادی مذهب خود ، باور دارند اما به معتقدات دیگران ، به ریشخند مینگرند ، در حالیکه همه این باور ها ، دارای یک اصل اثبات نشده اند.
و به جهت همین باور هاست که جامعه ای میتواند قانونمند باشد یا نباشد ، خرافاتی باشد یا نباشد ، انسان ساز باشد یا انسان ستیز …