پدیده چراغ گاز: خشونت روانی پنهان

بسیاری از ما به این مساله برخورده ایم که پس از یک اتفاق ناگوار، یک دعوای خانواده و یا یک جروبحث ساده طرف مقابل مان به ما گفته است «اصلا چنین اتفاقی رخ نداد»؛ «چرا مساله را الکی بزرگ جلوه می دهی؟»؛ «تو بیش از حد حساسی» و… چنین گزاره هایی معمولا باعث می شود به حافظه ی خود شک کنیم و از خود بپرسیم، «آیا من واقعا مساله را بزرگ تر جلوه دادم؟»، «آیا من واقعا بیش از حد حساسم؟» و… چنین منشی، در صورتی که تکرار شود باعث می شود حافظه و توانایی ادراک شما به شکل مداوم پرسش کشیده شود و شما این باور را در خود درونی کنید که نمی توانید به احساسات خود اعتماد داشته باشید زیرا بیش از حد حساس هستید، از کاه کوه می سازید و همین باعث می شود نتوانید وقایع را به خوبی تحلیل کنید و ازین رو باید این کار را به دیگران بسپارید.
در چنین شرایطی، دیگران هستند که دانش واقعی نسبت به وقایع رخ داده دارند و نسخه ای که در ذهن شماست، در واقع نسخه ی تغییر شکل یافته و غیرقابل اعتمادی است؛ نسخه ای که تنها در سر شما وجود دارد. شما در نهایت، همیشه متهم می شوید و عذرخواهی می کنید چون واکنش هایی که نشان داده اید مبتنی بر یک دانش غلط بوده است. این مقدمه کمک می کند که با پدیده ای که از آن تحت عنوان پدیده چراغ گاز یاد می شود، اشنا شوید.
پدیده چراغ گاز چیست؟
همان طور که از مقدمه کوتاه بالا برداشت می شود، پدیده چراغ گاز نوعی از سوء استفاده روانی است که در آن اطلاعات مخدوش و یا پاک می شود تا به نفع فرد سوء استفاده کننده تغییر شکل بیابد. اطلاعات تغییر شکل یافته به نوعی ارائه می گردد که باعث شود فرد قربانی به ادراک و حافظه خود شک کند و نسخه ی مخدوش شده از واقعیت را بپذیرد. این نوع سوء استفاده می توانید از ترفندهایی مانند پاک کردن و نفی کردن وقوع اتفاقات گرفته تا هدایت کردن قربانی به سمت موضوعات نامربوط استفاده می کند.
چراغ گاز عنوان نمایشنامه ای برجسته است که نسخه های بسیاری از آن در تئاتر و سینما ساخته شده است (مجموعه تلویزیونی آن با بازی مهتاب نصیرپور در نقش بلا، از تلویزیون ایران پخش شده است). این نمایشنامه در سال 1938 توسط یک نمایشنامه نویس برجسته بریتانیایی به نام پاتریک همیلتون نوشته شده است. البته به نظر می رسد که ایده ی اصلی این نمایشنامه از یک قصه مردمی فرانسوی قرن هفدهمی به نام «ریش آبی» گرفته شده باشد.
چراغ گاز داستان شوهری است که در راستای نقشه ی مجرمانه ای که در سر دارد، می خواهد همسرش را روان پریش جلوه دهد. او برای این که به همسرش (بلا) بقبولاند که روانی شده است، نور چراغ های گاز خانه را دستکاری می کند و بعد هنگامی که همسرش به کم و زیاد شدن نور چراغ های گاز خانه اشاره می کند، مرد ادراک او را به پرسش می کشد و طوری وانمود می کند که انگار این اتفاق هرگز رخ نداده. دستکاری کردن در وقایع بلا را به این سمت سوق می دهد که واقعا به دیوانه شدن خود باور پیدا کند.
با این تعریف به نظر می رسد که رسانه ها به شکل مداومی از چراغ گاز استفاده می کنند. شما ممکن است به یقین باور داشته باشد که جایی در دنیا، مردم قربانی خشونت و سوء استفاده ی دولت ها قرار می گیرند؛ اما رسانه ها می توانند ادراک شما از وقایع را مخدوش سازند و به شما بگویند «چقدر ساده اید! این برداشت ها سطحی است. ما واقعیت را می دانیم و آن را برای شما تشریح می کنیم.». خیلی از ما در برخورد با اخبار جهانی چنین دودلی هایی را تجربه کنیم. زمانی که قربانی تبدیل به سوء استفاده کننده؛ و سوء استفاده کننده تبدیل به قربانی می شود.
پدیده چراغ گاز و خشونت شریک زندگی
همان طور که در نمایشنامه به تصویر کشیده شده است، پدیده چراغ گاز عموما در روابطی رخ می دهد که از قبل دچار عدم توازن در توزیع قدرت هستند. در این روابط بین فردی، شخصی که قدرت بیشتری دارد می تواند دیگری را با استفاده کردن از تاکتیک چراغ گاز در موقعیتی با قدرت حتا کمتر قرار دهد. این تاکتیک عموما زمانی استفاده می شود که قربانی احساس می کند که مورد خشونت یا سوء استفاده قرار گرفته است. فرد سوء استفاده کننده در این شرایط برای او توضیح می دهد که «اتفاقات آن طوری که تو برداشت کردی نیفتاد» و حوادث را طوری دستکاری می کند که قربانی خود را متهم و لایق سوء استفاده ادراک کند.
در روابط زناشویی و همزیستی های دو جنس مخالف، که توزیع قدرت به شکل نابرابرانه رخ داده است این پدیده می تواند رخ دهد. فردی که در بالای هرم قدرت قرار گرفته است می توانند ادارک های دیگران را «احساس زده» و کم دقت تصویر کند.