_پيشگيري از فرسودگي زناشويي”

1- عشق ورزیدن به همسر به عنوان اولین و مهمترین فرد زندگی

2- اختصاص دادن زمان جداگانه به همسر. در جریان این زمان است که مسائل مهم و اصلی اتفاق می افتد، تعارض ها حل می شود، اختلاف ها برطرف می شود و سو تعبیرها روشن می شود.

3- یافتن علائق مشترک همسر، مانند پروژه های مشترک کاری، عضویت در سازمان های اجتماعی و یا گروه های داوطلبانه و لذت بردن از انجام کارها با یکدیگر که در این صورت دو اتفاق می افتد:
الف)درگیر شدن با مسائلی متفاوت از جریان روزمره زندگی
ب)فرصتی برای انجام کارهای معنادار فراهم می شود که باعث ایجاد حس تعلق به همسر و رضایت می شود .

4- تأکید بر نکات مثبت همسر: هیچ فرد وازدواجی کامل نیست. زوج های خوشبخت بیشتر به چیزهایی که در همسرشان می پسندند تمرکز می کنند، نه بر چیزهایی که دوست ندارند. در مقابل، زوج های ناراضی تنها به نکات منفی همسرشان توجه می کنند.

5- ایجاد تنوع در زندگی زناشویی: برای اینکه زندگی شور و هیجان داشته باشد باید کارهای روزمره را به شیوه های مختلف انجام داد. همسران باید با هم تصمیم بگیرند که کارهای همیشگی را تغییر دهند. مهم این است که چیزهایی را که آن ها را به هیجان می آورد را پیدا کنند.

6- به تعادل رساندن بال ها و ریشه ها: ریشه ها نماد امنیت و تعهد و اعتماد هستند. یعنی همسران فکر می کنند یکدیگر را به طور کامل با تمام مزیت ها و کمبودهایشان می شناسند و به همان صورتی که هستند دوست دارند . بال ها نماد شور و هیجان و رشد شخصی هستند. این احساس که زوج هم به صورت فردی و هم با هم بیشترین بهره را از زندگی فردی و مشترکشان می گیرند. مزایای بال ها عبارتند از: آزادی، خودشکوفایی و هیجان. نکته بسیار مهم این است که ریشه ها و بال ها هردو برای بقای زندگی مشترک لازم هستند. رابطه هایی که ریشه های عمیق دارد ولی بال ندارد احساس امنیت را تأمین می کند ولی خسته کننده، طاقت فرسا و خفقان آور می شود. از طرف دیگر رابطه ای که بال های رشد یافته ای دارد ولی ریشه ندارد، مدت کوتاهی دوام می آورد. به طور معمول در چنین رابطه ای هریک از زوج ها به دنبال علائق شخصی خودش است، زمان تفریح را با دوستان خود سپری می کند و فعالیت های اوقات فراغت خودش را انجام می دهد. در نتیجه پیوندی که دو طرف را در کنار یکدیگر نگه می دارد سست می شود.