تکنیک پرچم قرمز

استاد دانشگاه استنفورد تکنیک جالبی را پیشنهاد کرده است. وی می گوید که ما شرکت های عالی را با شرکت های معمولی مقایسه کردیم و ﻫﯿﭻ ﻣﺪرﮐﯽ ﭘﯿﺪا ﻧﮑﺮدﯾﻢ ﮐﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ ﺷﺮﮐﺖﻫﺎی عالی اﻃﻼﻋﺎت ﺑﯿﺸﺘﺮ ﯾﺎ ﺑﻬﺘـﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎی ﻫﻢ ﺗﺮاز ﺧﻮد داﺷﺘﻨﺪ. ﻫﺮ دو ﮔﺮوه ﺷﺮﮐﺖﻫﺎ ﺑﻪ ﻃﻮر ﯾﮑﺴﺎن ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻨﺎﺳﺐ دﺳﺘﺮﺳﯽ داﺷﺘﻨﺪ. اما آن ها تصمیمات و واکنش های بهتر و سریع تری داشتند. ﮐﻠﯿﺪ اﯾﻦ ﻣﻌﻤﺎ ﻧﻪ در اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻠﮑﻪ در ﺗﺒﺪﯾﻞ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ اﻏﻤﺎض اﺳﺖ. شرکت های عالی سازوکارهایی دارند که حقایق ناخوشایند را می توانند افشا کنند و در مورد آن صحبت و تصمیم گیری کنند. آن ها می دانند كه كارمندان به دلایل مختلف تمایل دارند که واقعيات ناخوشايند را پنهان سازند.

وی تکنیک پرچم قرمز را پیشنهاد می کند:
در این تکنیک، افراد اجازه دارند به تعداد محدودی هر گونه نظر/اطلاعات/دیدگاه/سیگنالی را مطرح کنند و تصمیم‌گیران موظف هستند که به آن اطلاعات توجه نشان دهند و سریعاً به آن رسیدگی کنند. خود وی این تکنیک را سر کلاس خود اینگونه اجرا می کند: او یک پرچم قرمز ابتدای ترم به دانشجویان می دهد و به آن ها می گوید که می توانید یک بار هر زمانی که خواستید آن را بلند کنید. اگر آنرا بلند کنید، کلاس به یک باره متوقف خواهد شد و نظر شما بیان خواهد شد. در ازای نظری که می دهید هیچ بازخواستی نخواهید شد و کاملا آزادید که نظر خود را بیان کنید.

نگاه راهبردی:
دروغ های شیرین یا حقایق تلخ کدام یک را انتخاب می کنید؟ شنیدن حقایق تلخ، سخت است و از آن سخت تر، بیان آن. چون کسانی که حقایق تلخ را بیان می کنند معمولا پاداشی دریافت نمی کنند. هزینه بیان واقعیات را پایین بیاورید تا در معرض اطلاعات دست اول واقعی قرار بگیرید. و گرنه در حالی که اطلاعات دارید، بدون توجه به آن اطلاعات تصمیم گیری می کنید. ناراحت شدن از یک حقیقت، بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است!
https://telegram.me/psysh

www.psysh.ir
مهدي شاهمرادي
روانشناس باليني

@PsychologistShahmoradi