دستان نگهبان

 

 

قسمت اول

 


پنهان شدن در پناه دست ها رفتاري آشناست که انسان از همان اول کودکي براي محافظت از خود آن را مي آموزد. ما به عنوان کودک مي آموزيم هنگامي که در موقعيتي تهديد آميزقرار مي گيريم پشت اشياء و هر چيز جامد از قبيل ميز، صندلي،مبلمان يا دامن مادر پنهان شويم. با بزرگتر شدن کودک اين رفتار او نيز پخته تر و پيچيده تر مي شود. در حول و حوش شش سالگي زماني که اطرافيان،ديگر پنهان شدن پشت اشياء را از ما نمي پذيرند ياد مي گيريم که دستها را به عنوان محافظ در برابر سينه و صورت خود بگيريم و در سنين نوجواني با تخفيف دادن اين حرکت در دستها وتقويت کردن آن با روي هم انداختن پاها مي آموزيم که از وضوح آن بکاهيم و نمود حالت دفاعي خود را تلطيف کنيم.
در سنين بزرگسالي اين رفتار باز هم خفيف تر مي شود و به خم کردن يک دست يا هر دو دست مقابل بدن يا گره کردن آنها در يکديگر تبديل مي شود. اما ذات و جوهر آن يکي است . فرد بالغ با اين کار ناخودآگاه قصد دارد که در برابر پيشامدهاي ناخواسته يا هجوم فرد مقابل حفاظي ايجاد کند و با ديدن چنين رفتاري يک چيز قطعي است:شخص احساس نگراني مي کند يا نگرشي انتقادي و منفي نسبت به طرف مقابل دارد.
در ايالات متحده تحقيق در مورد اين رفتار نتايج جالبي به همراه داشت. در روند يک سلسله سخنراني دانشگاهي دانشجويان آموخته شد که موقع شنيدن حرفهاي استاد. راحت و با آرامش و بدون خم کردن دستها در برابر بدن يا روي هم انداختن پاها بنشينند و در طول سخنراني ها از نوع نشستن و حالت بدني تک تک آنها تصوير برداري مي شد. همين آزمايش با گروه ديگري نيز تکرار شد و تنها تفاوت اين بود که اين بار از آنها خواستند تا در تمام مدت دست به سينه بنشينند يا به نحوي دستشان را محافظ بدنشان قرار دهند و پاهايشان را روي هم بياندازند. در پايان سخنراني ها از تک تک دانشجويان تستي گرفته شدن تا ميزان يادگيري و اطلاعات آنها از موضوع مورد بحث سنجيده شود. نتايج نشان داد که گروه دوم سي وهشت درصد کم تر از گروه اول قادر به ،به ياد آوردن سخنان استاد هستند و در ضمن گروه دوم نگرش انتقادي بيشتري نسبت به موضوع بحث وسخنران دارند.
اين تست به وضوح نشان داد هنگامي که شخصي از چنين فيگوري استفاده مي کند نه تنها نسبت به طرف مقابل بدبين تر مي شود بلکه نا خواسته توجه کمتري به حرفهاي او نشان مي دهد. با اين حساب بهتر است که مراکز آموزشي از صندليهاي دسته دار و راحت تري براي دانش آموزان خود استفاده کنند که آنها ناچار نباشند هنگام شنيدن درس دست به سينه بنشينند.
افراد زيادي معتقدند دست به سينه ايستادن جزءعادات رفتار ي آن هاست و اينگونه احساس آرامش بيشتري مي کنند. بايد فرامو ش کرد که شما فقط در حالي مي توانيد احساس آرامش کنيد که نگرش و رفتارتان با هم همخواني داشته باشد . پس اگر نگرش غالب شما را بدبيني و نگراني و ترس از مورد تهاجم واقع شدن تشکيل مي دهد در چنين فيگوري احساس آرامش مي کنيد.
به يا د داشته باشيد که ما زبان بدن را ارتباط بدون لغت مي ناميم و گيرنده نيز بخشي از جريان شکل گير ي ارتباط است و نبايد آن را فقط به فرستنده محدود کنيم. ممکن است شما دست به سينه و با عضلات گردن و پشت منقبض احساس آرامش کنيد اما تحقيقات نشان مي دهدکه اين علائم، علائم فردي است که پيامي منفي دريافت مي کند و يا نگرشي منفي و تدافعي است.
دست ها به طريق مختلفي محافظ بدن قرار مي گيرند که در ادامه چند شکل فراگير تر آن را تحليل مي کنيم.
اولين فيگور همان فيگور دست به سينه آشنا است. مردم زماني در ميان جمعي از غريبه ها يا در آسانسور يا صف و يا هر جاي ديگري که احساس غريب بودن وعدم اطمينان دارنداز چنين فيگوري استفاده مي کنند . در آغاز يکي از سخنراني هايم در آمريکا به طور عامدانه بحث را با جملاتي به قصد بد نام کردن چند نفر از افراد معروف. محبوب و شناخته شدهآغاز کرديم. به محض خروج اين کلمات از دهانم از حضار خواستم که همه براي لحظه تي فيگور بدني خود را حفظ کنندو حرکت نکنند. نتيجه براي خود حضار نيز بسيار جالب بود. بيش از نود درصد آنها دست به سينه نشسته بودند!1
بسياري از افراد هيچ گاه سخنراني موفقي ندارند و نتيجه مورد نظرشان را از سخنرانيهايشان نمي گيرند چون هرگز توجهي به دست به سينه بودن شنوندگانشان ندارند اما سخنرانان متبحر مي دانند که در چنين موقعي بايد با استدلال و يا سخني شيرين فضاي دهني مخاطبان را تغيير دهند و آنان را دوباره با خود همراه سازند. .

نگهبانان قدرتمند

برخي از رفتارها با ضميمه شدن به دستهاي نگهبان آن را تقويت مي كنند. اگر فردي كه دست به سينه در برابر شما نشسته است، دستهايش را مشت كند، نشان دهنده احساس مخاصمت و بدبيني او نسبت به شماست
اين رفتار اغلب با دندان قروچه ضعيف و در شرايط و فضاي خصومت آميز با سرخي چهره همراه مي شود و هشداري است براي خطر حمله قريب الوقوعي كه ممكن است به برخورد فيزيكي بينجامد. مفهوم حركت اين شخص با مفهوم فيگور دست به سينه عادي كه پيش از اين در مورد آن صحبت كرديم كاملا متضاد است. در فيگور دست به سينه عادي فرد، انگيزه دفاعي دارد اما در اين حالت قصد او حمله است.

گرفتن بازوها

در اين حالت شخصي كه دست به سينه نشسته يا ايستاده است بخش بالاي بازو را مي گيرد. گاهي اين گرفتن آنچنان با فشردن بازوها همراه است كه جريان خون در انگشتان ضعيف مي شود و انگشتان سفيد مي شوند. اگر دقت كنيد اين رفتار در برخي افرادي كه در اتاق انتظار مطب پزشك يا دندانپزشك در انتظار نوبت خود به سر مي برند مشاهده خواهيد كرد و يا اشخاصي كه براي اولين بار سوار هواپيما شده اند و منتظر بلند شدن هواپيما از زمين هستند و نمايانگر نوعي نگاه منفي همراه با خويشتن داري است.
در دفتر وكيل، غالبا فرد شاكي دست به سينه و با دست هاي مشت كرده نشسته است و متهم حالت دفاعي به خود گرفته است.
از سويي رتبه و مقام نيز مي تواند در اين فيگور موثر باشد. مقام هاي بالاتر در برابر مقام هاي فروتر كمتر از چنين فيگوري استفاده مي كنند. براي مثال رئيس اداره اي كه براي اولين بار به كارمندان جديد معرفي مي شود، فاصله اي نه چندان نزديك به آنها را براي ايستادن انتخاب مي كند و دستهايش را پشتش پنهان مي كند و يا يكي از دستها را در جيبش قرار مي دهد و… واكنش هاي او نشان از اين دارد كه او در موقعيت و مقامي نيست كه متحمل اضطراب چنداني باشد، چنين فردي به ندرت بازويش را كمي خم مي كند كه نمايانگر استرس اندك او در مواجهه با آدمهاي تازه است. بعد از دست دادن و معارفه غالبا كارمند جديد با گذشتن دست ها روي هم يا حتي دست به سينه شدن، به شكل ظريفي تلاش مي كند از موقعيت آسيب پذير خود در برابر رئيس شركت محافظت كند. هر دوي آنها چه رئيس و چه كارمند از انتخاب ناخودآگاه اين رفتارها احساس آرامش مي كنند. اما چه اتفاقي مي افتد زماني كه مدير اصلي در برابر يكي از مديران جوان و مستعد شركت قرار مي گيرد كه خودش را به اندازه او محق و مهم مي داند؟
معمولا هر دوي آنها سعي مي كنند كه به شيوه اي دست بدهند كه برتري خود را ثابت كنند(شيوه هاي مختلف دست دادن و تعابير متفاوت آنها در قسمت هاي پيشين ارائه شد.)
بعد از آن غالبا مدير جوان فيگور دست به سينه را بر مي گزيند اما در حالي كه شست هر دو دست به نشان خفيفي از پيروزي به سوي بالا اشاره دارد.
اشاره شست ها به سمت بالا روشي است كه با استفاده از آن آرامش و اطمينان خاطر خود را به طرف مقابل القا مي كنيم و همراه شدن آن با فيگور دست به سينه نوعي محافظت از خود را نيز به آن مي افزايد.
فروشنده ها بايد به دقت رفتار خريدار را زير نظر بگيرند تا درك كنند او براي چه چنين فيگوري را برگزيده است. اگر در مجموعه رفتارهاي غالب خريدار شست ها رو به بالا باشد و اين حركت با تعدادي از حركات مثبت ديگر تركيب شود، فروشنده مي تواند اطمنيان حاصل كند كه معامله موفقي خواهد داشت و از ادامه دادن بي دليل گفتگو و تبليغ كالا صرف نظر كند.
از سوي ديگر، اگر در انتهاي گفتگو فروشنده متوجه شد كه خريدار در حالي كه دست به سينه نشسته است، دستهايش را مشت كرده بايد بداند كه پرسيدن چيزي شبيه به اين «قصد سفارش دادن داريد؟» ممكن است به يك فاجعه بي انجامد و بهتر است كه با سرعت هر چه تمام تر به مركز فروش بازگردد و اطلاعات بيشتري در مورد جنس مورد معامله و نحوه تشريح و توضيح كاربرد جنس براي خريدار و رفع احساس ناخشنودي اودر اين زمينه به دست آورد.
در معامله اگر لغت «نه» از دهان خريدار بيرون بيايد ديگر تغيير دادن نظر او بسيار دشوار خواهد بود. به همين علت بهتر است كه پيش از آن و با دقت به زبان بدن اين سيگنال را در يابيم و در تغيير نگرش او بكوشيم.
اشخاصي كه به هر علتي اسلحه حمل مي كنند هرگز دست به سينه نمي ايستند چون وجود اسلحه احساس امنيت را براي آنان به ارمغان مي آورد. به همين علت است كه اين فيگور، فيگور پذيرفته اي براي نظاميان و اعضاي پليس نيست. مگر اين كه به عنوان گارد ايستاده باشند كه در اين صورت دست به سينه و همراه با پنجه هاي مشت شده خواهند ايستاد تا اينطور القا كنند كه كسي هرگز اجازه عبور از محدوده آنان را نخواهد داشت.

ترجمه و تنظيم: نيوشا صدر
منبع: زبان بدن آلن پيز