یکی ازاشتباهاتی که درباره خلاقیت درمانی وجود دارد این است که آنرا با پرورش خلاقیت یکسان می گیرند،درحالیکه این چنین نیست. درحقیقت باید پرورش خلاقیت را تقویت یا افزایش مهارت های مکانیکی،موسقایی،حرکتی،هنری و امثالهم دانست. در این نوع از پرورش فرد تلاش نمی کند که به نوآوری های درون ذهنی و شخصیتی دست بزند. او بدنبال نوآوری های بیرون از خود است که البته در جای خود نیز قابل تحسین است. درهرحال این چنین تلاش هایی لزوما تغییرات ذهنی و شخصیتی را به دنبال نمی آورد.
خلاقیت درمانی بردرون فرد متمرکز بوده و هدف آن افزایش مهارت های مهندسانه یا هنری نیست. درواقع فرد تمایل دارد تا به ایجاد تازگی درونی در خود بپردازد. خلاقیت درمانی دراین نگاه به روزرسانی خودآگاهی های روزانه فرد است. این حرکت کمک می کند تا فرد درون خود را بهتر بشناسد و ارتقاء دهد.
به نظر می رسد که درون فرد نیز همانند ظاهر یا بیرون او نیازمند به تغییر یا اصلاح باشد. انسان ها معمولا ظاهر خود را در هرسطحی که باشد با فراگیری های خلاق(پرورش خلاقیت)خیلی زود به روزرسانی می کنند،اما از یاد می برند که باید بین بروز رسانی درونی و بیرونی تناسب باشد. عدم تناسب معمولا به صورت خلائی ذهنی و شخصیتی پدیدار شده که برآیند آن در آینده آسیب های مختلف رفتاری و اجتماعی خواهد بود.
خلاقیت درمانی راهی برای جبران این فاصله درون با بیرون بوده و با تمریناتی متفاوت از پرورش خلاقیت سعی در کارآمد سازی خلاق تر فرد دارد.

الگوی بالینی خلاقیت درمانی
@cctm1