“انسانها قادر هستند هر رنج و مشقتی را تحمل کنند،
مادام که در آن رنج و مشقت «حکمت» و معنایی بیآبند.”
به عنوان مثال، اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنید؛ به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک «تمرین» برای یک ورزش رزمی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، به احتمال بسیار قوی برادر اول بعد از سه سال به یک رزمی کار سالم و با اعتماد به نفس تبدیل شده است؛ و برادر دوم به یک انسان تلخِ تحقیر شده که سرشار از عقدهها و کینههاست.
عمل کتک خوردن یکی است! رنج و درد یکی است.
اما تفاوت این دو برادر – یا تفاوت بازماندگان موفق آشویتز و شکستخوردگان آن به تعبیر فرانکل – تنها در «حکمت» و «معنایی» است که به رنج کشیدنشان بخشیدهاند. یکی به امیدِ رشد و تعالی و در پی روزهای بهتر (ولو برای دیگران) کتک خورده و رنج کشیده و دیگری با هر ضربه خرُدتر و حقیرتر و منفعلتر شده است.????
میتوانیم تصمیم بگیریم به سختیها و مصائب اجتنابناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاومتر و آگاهتر بیرون بیاییم؛ یا اینکه تصمیم بگیریم راه معناگریزی و پوچگرایی را پیش بگیریم و در بهترین حالت – به مثابه یک «قربانی منفعل» – زندگی را با تلخی و غم و افسردگی سپری کنیم.
https://telegram.me/psysh
www.psysh.ir
مهدي شاهمرادي
روانشناس باليني
@PsychologistShahmoradi