•هوش انتزاعی: این نوع از هوش با اندیشه و نهادها سروکار دارد. در ک روابط اجزا و پدیدهها با این نوع از هوش ارتباط دارد. توان درک نظریهها ، ریاضیات و … به این نوع هوش مرتبط است.
•هوش مکانیکی: به ویژگیهایی ارتباط دارد که به بهرهگیری موثر از ابزارها و انجام اعمال و فعالیتها مربوط میشود. افرادی که از نظر انجام فعالیتها و مهارتهای عملی بازده خوبی دارند، از هوش مکانیکی بالایی برخورداند.
•هوش اجتماعی: به توناییهای فرد که ایجاد روابط اجتماعی مناسب را میسر میسازد اطلاق میشود.
انواع هوش از دیدگاه اسپیرمن
اسپیرمن معتقد است که در همه کارکردهای روانی یک حامل کلی هوشی (g) و شماری از عوامل اختصاصی هوشی (s) وجود دارد. به عبارتی او هوش را به یک نوع هوش کلی و تعدادی هوش اختصاصی تقسیم میکند.
انواع هوش از دیدگاه ترستون
ترستون برخلاف اسپیرمن معتقد است که نوعی از هوش به نام هوش کلی وجود ندارد و بلکه هوش از انواعی از استعدادهای نخستین روانی تشکیل یافته است. که شامل هوش کلامی ، استعداد عددی ، درک روابط فضایی ، درک معنای کلامی ، حافظه ، استدلال و ادراک را شامل میشود. هوش کلامی روابط واژگان ارتباط کلامی و استعداد عددی سرعت و دقت در عملیات حساب را شامل میشود. درک روابط فضایی به استعداد پی بردن به بازشناسی و همگونی شکلها به یاری بینایی اطلاق میشود و منظور از درک معنای کلامی عبارت از به خاطر سپردن واژههای منحصر به فرد است.
منظور از حافظه ، حفظ کردن هر گونه طرح و نقشه ، شعر و قطعه یا اعداد و ارقامی ، به صورت طولیوار است و استدلال به استنتاج قاعده و اصول از موارد مختلف و همچنین توانایی در حل مسائل اطلاق میشود. ادراک عبارت است از تمییز دادن اختلافهای اندازه ، شکل ، طول و عرض یا جای خالی واژهها و اندامها در شکلها.
تقسیم بندی هوش به انواع کلامی و عملی (غیر کلامی)
این نوع تقسیم بندی در آزمونهایی چون استنفر و پیته و آزمون هوشی و کسر دیده میشود. در سال 1937 ترمن با همکاری مریل تجدید نظری در آزمون هوش استنفرد – بینه به عمل آوردند و آنرا به دو دسته M و C (کلامی و عملی) تقسیم نمودند. هر چند این دسته بندی در تجدید نظر سال 1960 چهار گستره عمده استدلال کلامی ، استدلال انتزاعی ، استدلال کمی و حافظه کوتاه مدت را در انواع هوش که مورد سنجش قرار میداد شامل شد.
آزمون وکسلر نیز دو نوع هوش کلامی و عملی را اندازه گیری میکنند. 6 نوع آزمون که هوش کلامی را در این آزمون میسنجند، عبارتند از اطلاعات عمومی ، درک مطلب محاسبه عددی ، تشابهات ، فراخوانی ارقام یا حافظه عددی و اجزا آزمونهای مربوط به هوش شعاعی عبارتند از: تکمیل تصویرها ، تنظیم تصویرها ، طراحی با مکعبها ، الحاق قطعات رمزگردانی یا رمزنویس.
انواع هوش از دیدگاه اشترن برگ
اشترن برگ که نظریه خود را در دهه 80 میلادی مطرح کرده به اجزای عالیه ، عملیاتی و اجزا کسب معلومات در هوش اشاره میکند و بر این اساس وی نیز هوش را به انواع هوش کلامی ، هوش کاربردی و هوش اجتماعی تقسیم میکند.
•هوش کلامی: در این نوع هوش فرد مطالب را به سرعت میخواند و میفهمد و در سخن گویی واژگان بیشتر و دقیقتری بکار میبرد.
•هوش کاربردی: با استفاده از این نوع هوش فرد هوشمند همواره موقعیتها را خوب بررسی میکند و مسائل خود را به نحو مطلوب و موفقیت آمیز حل میکند.
•هوش اجتماعی: فرد هوشمند با این نوع از هوش را آن گونه که هستند میپذیرد، پیش از سخن گفتن میاندیشد و رفتار و کردارش با سنجیدگی و ژرف نگری همراه است.
انواع هوش از دیدگاه گاردنر
هاوردگاردنر روان شناس آمریکایی را در هفت نوع جداگانه مشخص کرده است: هوش زبانی یا کلامی ، هوش هنر موسیقی ، هوش منطق ریاضی ، هوش فضایی ، هوش حرکات بدنی ، هوش اجتماعی و هوش درون فردی یا مهار نفس. گاردنر معتقد است که افراد آدمی برای هر مساله خاصی ، هوش مربوط به آن مساله را بکار میبرند.